ای سالار شهیدان
مولای من، حبیب من
شنیده ام با بیماران جذامی هم سفره گشته ای
و برای هم سفره شدنت با آنها شرط کرده بودی تا آنان نیز بر خوان کرمت مهمان شوند...
و وقتی بر دور سفره ی محیت تو گرد آمده بودند، خجالت و شرم بر آنان چیره گشته از دست درازی بر سفره ی رحمتت امتناع کرده بودند، تا مبادا زخم دستان جزامی شان شما را آزرده خاطر سازد...
خود لقمه گرفته و بر دهانشان گذاشته بودی....
ای محبوب عالم، ای من به فدای مهر بیکرانت و لطف بی همتایت، لقمه بر گیر و بر دهان بیمار ما بگزار
که سخت گرسنه ایم????