نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشمحل قرارمحل قرارثانیه ها برایش به سان ساعتها کش می آمد....رنگ آسمان همان رنگ همیشگی نبود..مسافرش در راه بود...نگاه آخر مسافرش را در فایل حافظه ی آش…
نجیبه نوری زادهدرچالش هفته·۲ سال پیشمعنای عشقدر حوالی جوانی، وقتی کلمه ای به نام محبت مرا به خود جذب کرد و در درونم حسش کردم، فهمیدم جذبه ای به نام عشق در کالبد محبت می گنجد که میتواند…
نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشدعوتاین صدا چیست که از دور دستها میاید...خوب گوش فرا ده....با دل و جان....از اعماق وجود....با تمام حواس و احساست...گویا دعوت شده ای....خوب دقت…
نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشای عزیزترینعزیز ترین ترانه ای برای زندگی منهوای خوب و تازه ای، برای زندگی منعطش گرفته باغ جان، بیا دمی کنار منتو عطر عاشقانه ای، برای زندگی منتر است …
نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشبی پناهدر روح و جان جاری بمان، من بی پناهمای تو ز چشمانم نهان، من بی پناهمدر کوره راه زندگی تنهای تنهامراهی بده بر من نشان، من بی پناهمهر که در ای…
نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشای ارباب منای سالار شهیدانمولای من، حبیب من شنیده ام با بیماران جذامی هم سفره گشته ایو برای هم سفره شدنت با آنها شرط کرده بودی تا آنان نیز بر خوان کرم…
نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشسحرگاهسحر عطر خدا در دفترم ریختصفا و عشق او در باده ام ریختنشستم رو به سویش حمد خواندمسپس شعر جنون در جام من ریختمنِ پر از خطا و عیب را دیدشمیم ا…
نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشبهار گونهو بهار آمد و خندید زمینگل بر آورد سر از خواب گرانشعر نو خواند زبان بارانو سرود بودن بر لبان غنچه، و قناری سرشار از تب وتاب زماندم به دم خوا…
نجیبه نوری زادهدرچالش هفته·۲ سال پیشدلتنگیظهورت را چگونه و از که تمنا کنیمما را دردها بسیار است...تو ای همیشه غائب، حاضردیده هایمان باید با چه اکسیری شسته شود تا روی ماهت چشمهایمان…
نجیبه نوری زاده·۲ سال پیشمناجاتچراغهای روشن هر پنجره ای به نوبت خاموش میشوند.. تن های خسته از کار روزانه به رخت خواب میروند.. خواب بر چشمان تک تک افراد سوار میشود...شه…