اولین چیزی با دیدن این عنوان به فکر هر کسی میرسه اینه که بریم و یه سرمایه گذار درست و حسابی پیدا کنیم تا اسپانسر مابشه، ولی خب این یعنی همون اول باید مقدار زیادی از سهم شرکت رو به یه غریب بدید تا بعدا اون بشه رئیس شما تازه بعد از کلی زحمت برای اینکه راضیشون کنید تا روی ایده شما سرمایه گذاری کنن. حالا بعدا بیشتر درباره این طور جلسه با سرمایه گذار ها و نحوه راضی کردنشون می نویسم ولی امروز رو بریم سراغ یه راه حل سادهتر برای این مشکل:
اما مسئله اصلی این است که دقیقا چه مقدار از سهم در شرکت را باید به عنوان حقوق به کارمندان بدید.
ممکنه تازه ایده خودتون رو پیدا کرده باشید و هنوز حتی به نقطه شروع هم نرسیده باشید، در اینصورت به یادتون باشه که حتما در طرح کسبوکار خود بخشی را به این موضوع اختصاص بدید.
در کسبوکار اصطلاحی به نام “گستره انتخاب کارمندان” وجود دارد که در آن درباره سقف سهمی که قصد اختصاص آن به کل کارمندان دارید، صحبت میشود.
تعیین بازه این گستره، ارتباط مستقیم با تیم اصلی اجرایی شما داره، در حقیقت باید بدونید چه کسی رو باید استخدام کنید و چقدر پروژه را پیش ببرید تا به اولین یا دومین نقطه عطف در رشد شرکت خود برسید.
معمولا نیازو در اوایل کار 10تا 15 درصد از سهم شرکت خود را بسته به تواناییها و تجربه افراد بین 10 تا 20 کارمند استخدامی خود تقسیم کنید.
رشد بسیاری از شرکتهای بزرگ مدیون تلاش شبانهروزی همین کارمندانی بوده که با حقوق کم و در شرایط نه چندان مناسب به کار خودشون ادامه دادن، نه سرمایههای عظیم یا استخدام افراد با سابقه و خبره.
مهمترین موردی که میتواند میزان گستره را افزایش دهد کمبود نیروی متخصص مثل مهندس، پزشک، حقوقدان و …، در هستهی مرکزی شرکت شماست. البته میتونید این افراد را تحت عنوان مشاوران، شرکای استراتژیک و … دسته بندی و در طرح اقتصادی خود وارد کنید اما در هر صورت اگر کمبودی در این زمینه داشته باشید، قطعا میزان سهم اختصاصی شما به کارمندانتان از 15درصد بیشتر خواهد بود.
با هر رشد و موفقیت کاری استارتآپ یا هر مرحله جذب سرمایه، ارزش سهم تمام افرادی که از ابتدا با شرکت همراه بودن، بیشتر میشه. با این روش انصاف را در حق کارمندان وفادار خود رعایت کردید.
با بالا رفتن ارزش سهام، در صورت استخدام 50 کارمند دیگر تنها 5 درصد از کل سهم شرکت را اختصاص خواهید داد. شاید بپرسید چرا باید مرحله بعدی را به این صورت انجام بدم، جواب ساده است: چون شما مقدار خیلی زیادی پول برای توسعه تیم خود نیاز دارید ولی هنوز به قدر کافی درآمد ندارید، حال شاید بگویید به راحتی با جذب سرمایه این کار را انجام خواهیم داد اما در نظر داشته باشید این کار باعث میشود سهم به مراتب بزرگتری از شرکت شما نصیب سرمایهگذار شود در حالی که به راحتی میتوان با مقدار کمتری سهم به این منظور برسید.
در انتها باید اضافه کنم چنین مدل درصدگذاری بسیار ایدهآلگرایانه بوده و برای شرکتهایی مناسب است که بتوانند طبق برنامه زمابندی شده دقیقی به سرعت خود را آماده ورود به بازار کرده و مرحله A جذب سرمایه را به درستی انجام دهند. در غیر اینصورت به سرعت، هم سهمهای قابل اختصاص و هم پول تامین شده در مرحله اولیه به پایان رسیده و دچار بحران می شوید. پس با توجه به نوع نیازهای خود و همچنین روش جذب سرمایه، با چشمانی باز روش مناسب خود را پیدا کنید.
اگر به این موضوعات علاقهای دارید بهتون پیشنهاد می کنم به بیزباز یه سری بزنید.