(این متن برای صاحبان کسب و کارهای سنتی نوشته شده، ولی داستان جان هنری رو همهمون نیاز داریم، چون این روزها همهمون در معرض هجمهی کامپیوترها هستیم. نه! منظورم این نیست که رباتها میان و ما رو میکشن، تا اون موقع احتمالا چند سالی فرصت داریم! منظورم هجمهایه که خیلی وقته شروع شده، هجمهی کامپیوترها به «شغلهامون»)
آیا در حال حاضر یک کسب و کار موفق سنتی دارید؟
به نظر ما ضروری است که «داستان جان هنری» را بخوانید و به طور جدی به آن فکر کنید:
«همانطوری که اغلب بچهمدرسهایهای آمریکا میتوانند به شما بگویند،
جان هنری آهنگر بود.
از کودکی چکش به دست داشت و شخصی فوقالعاده قدرتمند و درستکار بود.
او از کارگرانی بود که کوهها را در هم میکوبیدند تا تونلهایی برای نصب
خطوط راهآهن باز کنند.
اما جان هنری به هیچ وجه یک کارگر عادی نبود، او میتوانست سریعتر و
قدرتمندتر از هر آدم زندهای با پولاد کار کند، او قدرتی افسانهای
داشت.
روزی فروشندهای به اردوی کارگران وارد شد که متهی جدیدی که با نیروی
بخار کار میکرد با خود به همراه داشت.
او ادعا میکرد که آن مته میتواند بهتر از قویترین مردان کار کند.
جان هنری این نظر را به مسخره میگیرد و پیشنهاد میکند مسابقهای برگزار
شود تا مشخص شود کدام یک میتواند سریعتر دامنهی کوه را حفر کند.
بعد از ظهر روز بعد مسابقه آغاز شد، مته بخار در سمت راست و جان هنری در سمت چپ.
ماشین در ابتدا پیشی گرفت اما جان با تلاش جانفرسا بعد از مدتی به رقیبش رسید.
در لحظهی قبل از پایان مسابقه او با جهشی از متهی بخار پیشی گرفت و از
سوی دیگر کوه زودتر بیرون آمد.
دوستان کارگرش شادی کردند، اما جان هنری که از تلاش فوق انسانی فرسوده
شده بود بر زمین افتاد. و درگذشت ....»
راستش مهم نیست که شما از کودکی در کسب و کار کنونیتان مشغول بوده باشید،
یا این که در کارتان از تمام رقبا بهتر عمل کنید،
قدرت تکنولوژی به حدی است که میتواند در مدت کوتاهی تمام کسب و کار شما
را دگرگون کند،
و این میتواند به نفع یا به ضرر شما باشد،
این شمایید که تصمیم میگیرید طرف جان هنری باشید یا طرف ماشین بخار.
(البته خبر خوب اینجاست که اگر در کسب و کار سنتی خودتان موفق هستید،
میتوانید با استفاده از امکاناتی که اینترنت و تکنولوژیهای وابستهاش
فراهم کردهاند در آینده هم بهترین باشید.)