t.me/nsmousavi23
همانطور که همه ما میدانیم که دماوند بلندترین قله ایران است ولی بیشتر ما برنامهای برای صعود به آن نداریم، درباره شاهنامه هم همینطور هستیم. کتابی که مایه مباهات فرهنگ ایرانی در ادبیات جهان است و بین خود ایرانیها غریب افتاده است. البته حجیم بودن شاهنامه (حدود ۶۰ هزار بیت) و ناصبور بودن مخاطب امروز را هم نمی توان نادیده گرفت.
از سویی هر کدام از ما وظیفه داریم که نسل بعد از خود را با فرهنگ و تاریخ و اسطوره ها و افسانه ها و داستان های ایران آشنا کنیم تا حس وطن دوستی در آنها تقویت شود. و شاهنامه فردوسی بی شک بهترین نمونه دربردارنده همه این موارد است. از طرفی زبان فارسی برگ برنده شاهنامه است. شاهنامه را فردوسی هزار سال پیش نوشته است اما داستانهایش پیشینه دورتری دارد. با این حال زبان فردوسی در شاهنامه، زبانی روان و به دور از پیچیدگی است که از زبانی که امروز در گفتوگو ها میان مردم به کار میرود زیاد دور نیست. بیشتر بیت های شاهنامه را هم جملات خبری ساده تشکیل میدهند. شاید به همین دلیل است که دکتر کزازی در کتاب مازهای راز گفته است: "با اینکه هزار سال از سروده شدن شاهنامه میگذرد زبان شاهنامه را میتوان زبان روزگار ما شمرد."
از سوی دیگر با خواندن شاهنامه سخن گفتن و نوشتن ما بهتر میشود و شاهنامهخوانی موجب یادگاری بهتر زبان فارسی است. درست است که ما فارسی حرف میزنیم، اما باید بپذیریم که فارسیمان زیاد خوب نیست. نثرمان پریشان و گرفتار پراکندگی و پرگویی است. معنای بسیاری از واژگان را نمی دانیم و از توصیف رویدادها و روایتها ناتوانیم. شاهنامه به عنوان الگوی جامع درست نویسی کمک شایانی به گفتار و نوشتارمان می کند. با مطالعه بیت به بیت شاهنامه، تعداد قابل توجهی کلمه مفید فارسی میآموزیم و توان زبانیمان بیشتر میشود. از آنجا که زبان، خود ظرف اندیشه است، در ظرف بزرگتر بهتر هم میتوان اندیشید.
شاهنامه کارنامه دانش و خرد نیاکان ماست. راوی ریشهها و اسطورههای ماست. اثری است فرهنگی-اخلاقی که لبریز از پیام است. نبرد خیر و شر را در جایجای داستان هایش به تصویر می کشد و خواننده را به حمایت از خیر و مبارزه با شر در هر لباس و جایگاهی که باشند، دعوت میکند. هم غرورآفرین و زیباست و هم عظمت و هیبتش، چشم و گوش و روح خواننده را پر میکند.
شاهنامه را باید بخوانیم چون کتابی با مضامین کاملاً انسانی و فراتر از زمان و مکان است. شاهنامه روایت مردم دیروز نیست که زیر غبار قرنها مکدر شده باشد، روایت رنج کشیدن انسان برای معنا بخشیدن به زندگی است. به عبارت ساده تر خواندن شاهنامه کم از نشستن سر کلاس انسان سازی ندارد.
منتشر شده در ضمیمه قفسه روزنامه جام جم
سه شنبه 24 دی 98