ویرگول
ورودثبت نام
والا حمداللهی
والا حمداللهی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

مورد عجیب قطار و تورج


ساعت حول و حوش ۴ بامداد بود که بی خوابی زده بود به سرم و داشتم تو راهرو های قطار تهران-تبریز قدم میزدم که تورج رو دیدم.
تورج متولد سال ۱٣۰۵ عه که ٢٧ مردادِ سال ۱٣٣۵ توی همین واگن و چند ماه مونده به دهه ی چهارم زندگیش کشته میشه.
از اونموقع تا الان روحش توی این واگن و واگن های کناری سرگردان و وِیلانه و هیچ مبدا و مقصدی نداره.
ولی خودش خیلی هم از این اوضاع ناراضی نیست و میگه که گامِ دوم زندگی پس از مرگش توی این قطار بسیار لذتبخش است و از رفاه کامل برخوردار است.
تورج گفت که : ببین والا من قبلِ مرگم هر بار که میخواستم سوارِ این قطار بشم باید مبلغ دو پهلوی و سه عباسی که الان معادل ششصد هزار تا خ... امم ریال پرداخت میکردم. ولی الان میتونم بصورت رایگان تا خودِ روز جزا این جا جا خوش کنم.
از این جا و آن جا صحبت پراکندیم و یه سری سوال در مورد زندگی بصورت روح اونم تویِ قطار ازش پرسیدم در ذیل میگم.
پرسیدم که از امکانات مدرن میتونه استفاده کنه که گفت آره ما فقط کافیه اراده کنیم. هیچ چیز دیگه ای نیاز نیست.
گفتم پس چرا اراده نمیکنی و از این قطار گورتو گم نمیکنی؟
گفت که اولا مودب باش
دوما من توی این قطار کشته شدم. توی این قطار مردم. اینجا چشامو بستم. خون من توی خاک این قطار جاریه. چرا باید ترکش کنم. من به این قطار وابسته ام. یه آدم باید خیلی بیشرف باشه که اون مکانی که توش مرده رو ترک کنه.
گفتم که حالا چی شد که کشتنت؟
گفت که من اصلا تا اون لحظه ای که بزنن دهن مَهنَمو صیقل بدن خبر نداشتم که همچین اتفاقی قراره برام بیفته.
پرسیدم یعنی موقعی که زنده بودی هیچ خبطی نکردی؟
گفت که چرا با احساساتِ یه نفر بازی بازی کردم.
گفتم: خُب... ناموسی بود؟
گفت: نههههه. بگذریم.
بعد ازش پرسیدم که شما روح ها میتونین از دیوار رد بشین؟
گفت آره
گفتم: یعنی اصلا اجسام برای شما معنایی ندارن؟
گفت آره
گفتم پس چجوری الان روی کف قطار وایسادی؟
یه نگاه نگرانی رو روانه ی چشمام کرد و پایین نگاه کرد و عین اون گرگه توی میگ میگ که وقتی پایینو نگاه میکرد میفتاد این رفت توی کف قطار و محو شد.
یه نیم ساعتی خبری ازش نبود که دوباره دیدمش گفتم کجا رفتی ؟
گفت این موردو که گفتی من آگاه شدم که نمیتونم روی کف قطار بایستم و تا خود مرکز کره ی زمین رفتم.
گفتم :خوب؟ چجوری برگشتی؟
گفت: مگه بهت نگفتم که کافیه فقط اراده کنی؟

پ.ن:اینم یه عکس از تورج خان با شلوار شیش پیل و کاپشن چرم

عکسی از والا و تورج | قطار تهران-تبریز | 20 اسنفد 1397 ساعت 5 بامداد
عکسی از والا و تورج | قطار تهران-تبریز | 20 اسنفد 1397 ساعت 5 بامداد

[والا]

قطارماورالطبیعهتهرانتبریزمورد عجیب
| یک علی | سینه فیل | نِتیزن | تِک لاور |
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید