امید
امید
خواندن ۲ دقیقه·۷ سال پیش

[من او]

مطمئناً وقتی کتابی با تیراژ 5000، 44 بار تجدید چاپ میشود، حرفی برای گفتن دارد. یکی از دوست داشتنی ترین راوی های اول شخص، بازی های فرمی توجیه پذیر، شروعی تعلیق زا و جذاب، پایانی تاثیر گذار. شخصیت هایی که برای مخاطب ایرانی دوست داشتنی و درک شدنی اند و...

دستش هم درد نکند. اما چیزی که بیش از همه توجه من را جلب کرد، یک نظام اسطوره ای بود، که شاید اصلا نبوده باشد هم، اما نمیشود که نباشد، این درست که اسطوره های کتاب ایرانی نیستند، نه رستم است و نه جم، نه آناهیتا و نه مهر، نه گاو و نه مار، اما اسطوره ها که دینی هستند (بنا به تشخیص ناقص این حقیر) در فرهنگ ما مأخوذ شده اند. بیش از اینکه اسطوره های آریایی میتوانستند برای ما ایجاد یک نظام اسطوره ای کنند، این اسطوره های فرهنگ پس از اسلام بوده اند که ایجاد یک نظام معنایی کرده اند. چیزی که البته اگر خیلی بخواهیم فصیح حرف بزنیم باید بگوییم، یک از خود بیگانگی است... زرشک، باز حرف هایی قرار است بار یک نوشته شود، که در نوشته نیست؟ در برخورد هایم با برخی کسان دیگر که کتاب را خوانده بودند، متوجه شدم که از فضای مذهبی و اسطوره های دینیِ آن خوششان نیامده و در کل کتاب را خوب نیافته اند... مخاطب امروزی آیا با آغوش باز فضای مذهبی و آیینی کتاب را می پذیرد؟ یا اینکه به دنبال حرفی روشنفکرانه و خرد مدار میگردد و پیدا نمیکند و نهایتا با ارزش های در حال جان دادن فرهنگش مواجه میشود، البته در سال انتشار این رمان قطعا طرفداران این گریز های فرهنگی، ارزشی را دوست تر داشتند. اما بحث اگر حالا باشد چه؟ آیا جوانان تابِ این داستان را می آورند، یا اینکه بی توجه به تمام نکات مثبتش، به خاطر فضا و شخصیت ها و پیام هایش آن را دور می اندازند؟ گفتم از خود بیگانگیِ (نمیدونم چی چی)... آیا زمانی که نویسندگان مشهور دنیا، از تراژدی های یونان استفاده میکنند، کسانی به آن ها میگویند از خود بیگانه؟ پس آیا خونِ آنها رنگین تر است؟ شاید گیج کننده باشد، که اصلاً مشکلِ من چیست؟ مشکل بر سر سنجشِ یک اثر ادبی، بر اساس ارزش های شخصی است. چرا باید از ابزاری که کاربردی تر هستند، به خاطر تقبیح جامعه، یا مخاطبین، استفاده نشود؟ همانطور که برخی کتاب ها برچسب میخورند و موفق میشوند، این دیگری ها هم برچسب میخورند و افول میکنند... اما ما کتاب ها را برای برچسب هایشان میخوانیم؟ متأسفانه، به زودی شاهد فروش چند برابر آثار ایشی گورو خواهیم بود، و نیز چاپ هر اثر بی کیفیتی از او، با ترجمه های سرسریه متعدد، شاید هم من توهم زده باشم و برچسب ها آنقدر هم جدی نباشند... درهرحال یا علی مددی.

من اورضا امیرخانینشر افقکتابرمان
نویسنده نیستم، اما سودای نویسنده شدن دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید