امید
امید
خواندن ۲ دقیقه·۷ سال پیش

[پاییز فصل آخر سال است]

مدام میخواهم این عکس را با یک نوشته پست کنم که این طور شروع میشود: داستان ایرانی برای پر فروش شدن به چه چیزی نیاز دارد؟ هیچ چیز جز یک ماجرای عشقی که حتما در انتها به شکست و جدایی تلخ و نکبتبار ختم شود و یک عالمه غم غصه. همه ی اینها همراه با یک راوی اول شخص تکمیل میشود، چون اگر راوی سوم شخص باشد آنوقت نویسنده هی مجبور میشود دیالوگ های خوب بنویسد، یا توصیفات صحنه و ماجرای نان و آب داری داشته باشد، این ها همه یعنی در حالت خام یک ریتم کنه کش آور که تعایق را مات میکنند، مگر اینکه نویسنده زبان و نثرش قوی باشد و کلمه هارا مثل کشیده بزند توی صورتمان. پس کلا راوی سوم شخص به ذات سخت تر از راوی اول شخص است و راوی اول شخص نوشتن خوب هم سخت تر تر، اما پس چرا راوی اول شخص؟ چون میشود آب بست به متن و هی مونولوگ های تشویش وار شخصیت را بسط داد و همینجوری 300 صفحه ای جلو رفت، هر چه هم که بنویسی مجاز است چون بعدا میشود گفت برای شخصیت پردازی بوده و روایت ذهن مغشوش شخصیت. یعنی تقریبا همین رمان خانم مرعشی خودمان.

اما این را نمینویسم، چون بیشتر ازین که هی بخواهم گوشه گیر و کرخت باشم، هی بخوام ایراد بنی اسرائیلی بگیرم، عقلم به چشمم است. یعنی میگویم :

خب لابد جایزه ی جلال آل احمد الکی این رمان را برنگزیده است که بابا، بعد به این نتیجه میرسم که بی شک نقاط مثبت و قوتی درش هست که من به خاطر جامعه ی مردسالارم و اینکه لاجرم زن ستیزم، چشم دیدنش را نداشته ام، همین باعث میشود هی فکر کنم دقیقا کجای رمان قوی و به یاد ماندنی است و هی به این نتیجه میرسم که شاید فقط صحنه ی سفارت بدیع و جذاب بوده است. بعد میگویم خب دلیلش چیست؟ دلیل نمیخواهد که حس میکنم. اما غرورم اجازه نمیدهد این را بگویم چون یعنی بی منطق چیزی را قضاوت کرده ام و یک احمق سطحی نگر بیشتر نیستم. اما از حق نگذریم تقسیم بندی فصل ها به تابستان و پاییز و سه راوی سه ماهه اش جالب توجه بود. اما خب من نفهمیدم اگر راوی ها به ما نمیگفتند با هم فرق دارند و هی به تمایزاتشان مستقیم اشاره نمیکردند، باز هم ما میفهمیدیم این ها یکی نیستند؟ اصلا همین الان فهمیده ایم؟ به هر حال آدم بهتر است بخیل نباشد و برای حسادت به موفقیت هم وطن اش او را نکوبد و عامه پسند و مقوا نخواند. امید که در مواجه با کتاب بعدی اینگونه نباشم، آمین.

پاییز فصل آخر سال استنسیم مرعشیداستان ایرانینشر چشمهکتاب
نویسنده نیستم، اما سودای نویسنده شدن دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید