ویرگول
ورودثبت نام
OMID Parvaneh
OMID Parvaneh
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

رینگ!

گوشه ی رینگ زندگی گیر کرده ام

مشت زنی ماهر رو به رویم

میزند میزند میزند

مجالم نمیدهد

میدانم که تنها با حمله متقابل ممکن است با او مقابله کنم

اما کو توان؟ غرق در خونم

به فاصله ی مشت های متوالی اش کمی امان میدهد تا جان بگیرم انگار قصد ندارد مرا درجا بکشد

ذره ذره...!

و من هنوز زنده ام و به گمان خودم در حال مقاومت ، ولی خسته ام و بیشتر از همه از خویش شرمسار که چرا کالبد هدیه شده بهم را اینگونه نابود میکنم

و به قول شاعر:من خود بلای خویشم از خود کجا گریزم؟


زندگی
یک روح تبعید شده به کالبد انسانم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید