سلام
چندوقته یه موضوعی ذهنم رو درگیر خودش کرده و اون اینه که ما چقدر در روز اطلاعات ناصحیح و بی فایده وارد ذهنمون میکنیم
البته بازهم در اینجا موضوع هارو نباید با هم قاطی کرد در واقع اطلاعات غلط بسیار آسیب زننده تر از اطلاعات بی فایده اند
معمولا وقتی دغدغه ی ما در زندگی کنونی برای مثال موضوع روح و روانمان است چراکه دوهفته گذشته بسیار از لحاظ روحی در شرایط نامناسبی بودیم مطالعه در مورد اثار باستانی مصرباستان اطلاعات بی فایده تلقی میشود
شاید بتوان بعنوان اطلاعات عمومی ان را مد نظر گرفت اما اگر در مرود دغدغه ات بخوانی برایت بهتر نخواهد بود؟
وقتی عادت کنی درمورد دغدغه ات مطالعه کنی اون وقت دومینو وار این سلسله ادامه پیدا میکنه و یادمیگیری به محض برخورد کردن با موضوعی در ابتدای کار درمورد اون کسب اطلاعات کنی و خب مسلمه که مواجه شدن با موضوعات در حالی که توشه ای از اطلاعات مربوط به اون رو داری چقد میتونه کمکت کنه.
فکر کن اگر این استراتژی رو در زندگی به کار بگیری در طول یک سال چه حجم از اطلاعات مفید و سیقل داده شده را دریافت کرده ایی!
برای مثال اینکه من الان بدونم که در فلان سیاره آب وجود داره یا نه خیلی بهم کمکی نمیکنه وقتی دغدغه ی خودم اسیبهای اجتماعی جامعه اس این بسیار ملموسه که من از مطالعه در مورد وجود آب در سیاره ی دیگه خیلی لذت نبرم .
ولی فکر کن اگه همواره در مورد مسایلی که مورد علاقه و دغدغه ی ذهنی خودته بخونی چه قدددددر مسایل رو بهتر متوجه میشی!
میدونی دوست من مشکل ما چیه؟مشکل اینه که علاوه بر اموزش ندادن به ما حتی به به ما نگفتن که چجوری باید اموزش ببینیم
میدونم همه ی اینها تقصیر سیستم اموزش کشوره اما اینکه من تا صبح بشینم و از سیستم قرون وسطی اییه کشور شکایت کنم کارم راه به جایی میبره؟نه بخدا که هیچ اتفاقی نمی افته
راستش من اون مرحله رو گذروندم ،همین مرحله ی ناله و شکایت!
میدونی بعد از یه مدت شکایت از زمین و زمان به این نتیجه میرسی خب حالا که چی؟ حالا که دولت و سیستم نتونسته کاری کنه خودمم نباید کاری کنم؟درسته اگه سیستم درست بود من خییییلی جلوتر بودم ولی حالاکه نیست ساکن بمونم؟نه دوست من این روش خوبی نیست
باید از این کاروانی که ساربانش اهمال کاره جدا بشیم و بریم مسیرخودمون رو کشف کنیم
و در این مسیر هم همیشه همه چیر گل و بلبل نخواهد بود گفته باشم!