وقتی صحبت از DevOps میشه، ذهنمون پر میشه از مفاهیم فنی، ابزارهای قدرتمند و متدولوژیهای پیچیده. اما تو دنیایی که سرعت، چابکی و بهرهوری حرف اول رو میزنه، گاهی لازمه یه نگاه متفاوتتر به این حوزه داشته باشیم. اگه بخوایم یه نفس تازه کنیم و به مکالماتمون یه چاشنی خاص اضافه کنیم چی؟ اگه بتونیم در حین کار، فضای کاری رو سرزندهتر و لبخند رو مهمون لبهای همکارامون کنیم، اونم در حین اینکه داریم در مورد مسائل فنی حرف میزنیم؟
خب، اینجاست که "... نشه؟" وارد میشه! این ترکیب ساده و در عین حال خلاقانه، دقیقاً اون چاشنی جادوییه که هم میتونه ارتباطاتمون رو در حین کار به یه سطح جدید ببره، هم ایدههای نو رو تقویت کنه. اما جذابیت "... نشه؟" فقط به سرگرمی ختم نمیشه. تو این اصطلاحها، دانش و تجربه کاربردی هم نهفته است. وقتی از "... نشه؟" استفاده میکنیم، در واقع داریم به شکلی خلاقانه، مفاهیم و تکنیکهای کاربردی رو به اشتراک میذاریم و مهارتهای همدیگه رو ارتقا میدیم.
پس اگه میخواید در کنار تمرکز روی سرعت و بهرهوری، یه تجربه متفاوت، سرگرمکننده و آموزنده از تعاملات کاری رو تجربه کنید، با ما همراه باشید تا با "... نشه؟" آشناتون کنیم!
وقتی میخوام ببینم سیستم چقدر میتونه فشار رو تحمل کنه:
یه تست فشاریمون نشه؟
یه بار سنگین بهشوارد کردنمون نشه؟
تا آستانهش نبریمش بالا، یه نفس راحتکشیدنمون نشه؟
زیر فشار بذاریمش ببینیم کی کممیارهمون نشه؟
وقتی میخوام مصرف سختافزارها رو کم کنم:
یه سبکسازی رو سختافزارهامون نشه؟
یه پیکر تراشی سختافزاریمون نشه؟
پیشنهاد پیادهسازی استراتژی Zero-Downtime Deployment برای حذف خرابی سرویس:
یه دیپلوی بدون قطعی سرویسهامون نشه؟
سرویسها رو بدون خاموشی آپدیتکنممون نشه؟
یه دیپلوی بدون خرابی سرویسمون نشه؟
سرویسها رو بدون قطع شدن دیپلویکنممون نشه؟
وقتی میخوام از ابزارهای Tracing برای ردیابی و عیبیابی ریکوئستها استفاده کنم:
یه ردیابی ریکوئستهامون نشه؟
دعوت به استفاده از یک تکنولوژی جدید و هیجانانگیز:
با این تکنولوژی جدید حالکنیممون نشه؟
یه تکنولوژی جدید اومده، سوار موجشبشممون نشه؟
وقتی میخوام فرآیند بازیابی بعد از خرابی (Disaster Recovery) رو تست کنم:
یه نمایش بازیابی فاجعه راهبندازیممون نشه؟
سناریوهای مختلف خرابی رو تستکنمببینم کجاها میلنگممون نشه؟
زمانی که میخوام از قابلیت Serverless کلاود استفاده کنم:
سرورها رو بیخیال، رو کلاود سرورلس کارکنممون نشه؟
اپم رو بدون درگیری با سرور، رو کلاود سرورلس دیپلویکنممون نشه؟
از شر نگهداری سرور راحتشیم، سرورلس کارکنیممون نشه؟
مقیاس رو اتوماتیککنمبا سرورلسمون نشه؟
با سرورلس، رو کلاود فقط کدبنویسم و کاری به سرور نداشتهباشیممون نشه؟
با سرورلس، هزینهها رو کمکنم و فقط به اندازه استفادهم پولبدیممون نشه؟
یه اپ سرورلس داشتهباشم که نه سروری بخواد نه نگهداریمون نشه؟
وقتی میخوام فرآیند (CI/CD) رو با هم ترکیب کنم:
سیآی و سیدی رو قاطیکنیممون نشه؟
سیآی سیدی رو بپیچونم به هم کارا راحتشهمون نشه؟
از کامیت تا دیپلوی رو یه جا هندلکنم با سیآی/سیدیمون نشه؟
سیآی سیدی رو بذارم رو آتوپایلت کد خودش بره تا آخرمون نشه؟
پیشنهاد استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی در سیستمها:
هوش مصنوعی بیاد تو کارای DevOpsمون نشه؟
با AI اتوماسیون DevOps بهترکنممون نشه؟
لاگا رو با AI آنالیزکنممون نشه؟
وقتی قراره Microserviceهامون رو با استفاده از Containerها (Docker) و Orchestration ابزارها (Kubernetes) مدیریت و مقیاسپذیر کنیم:
مایکروسرویسها رو بریزیم تو کانتینر، کیوب رو بیاریم سرویسامون بده بهشونمون نشه؟
مایکروسرویسها رو داکر کنیم، با کوبرنتیز بالا پایینشونکنیممون نشه؟
مایکروسرویسهامون رو تو کانتینر بذاریم، کوبرنتیز رو بیاریم واسه مدیریتشونمون نشه؟
مایکروسرویسها تو کانتینر، مدیریتشون با کیوب، راحت پیشبریم باهاشونمون نشه؟
کانتینر و کوبرنتیز رو ست کنیم واسه مایکروسرویسها، دردسرهاشون کمشهمون نشه؟
زمانی که میخواهیم فرآیند On-call و Incident Management را برای تیممون سازماندهی کنیم:
تکلیف کشیک و مدیریت اینسیدنتها رو تو تیم یکسرهکنیممون نشه؟
واسه کشیک و کنترل اینسیدنتها، یه چارچوب تو تیم داشتهباشیممون نشه؟
یه برنامه منظم واسه آنکال بچینیم و اینسیدنتها رو سریع حلکنیممون نشه؟
کشیک و کار با اینسیدنتها رو بکنیم تو پاچه همدیگهمون نشه یه کار تیمی باحال دربیاد؟
واسه کشیک و مهار اینسیدنتها، یه نقشه راه بکشیممون نشه که غافلگیر نشیم؟
وقتی میخواهیم امنیت Infrastructureمون رو با راهحلهای مدرن DevSecOps ارتقا بدیم:
با دوسکاپس، زیرساختمون رو سکیورکنیممون نشه؟
امنیت زیرساخت رو با دوسکاپس شخمبزنیممون نشه؟
دوسکاپس رو بکنیم تو خط پروداکت، امنیت زیرساخت رو سفت و سختکنیممون نشه؟
دوسکاپس رو ردیف کنیم تو کارمون، خیالمون از بابت امنیت زیرساخت راحتشهمون نشه؟
زمانی که میخواهیم Secretها و اطلاعات حساس رو با ابزارهایی مثل Vault مدیریت کنیم:
سیکرتها و دادههای حساس رو با Vault مدیریتکنیم، خیالمون از بابت امنیتشون راحتشهمون نشه؟
اطلاعات محرمانه رو بسپریم دست Vault، سر رازنگهداریشون با خیال راحت بخوابیممون نشه؟
با Vault حواسمون به سیکرتها و دادههای حساس باشه، دردسر لورفتنشون رو نداشتهباشیممون نشه؟
سیکرتها رو قایم کنیم تو Vault، کلید مدیریتشون دست خودمونباشهمون نشه؟
دادههای محرمانه رو بدیم Vault برامون نگهداره، از شر نگرانیهاش خلاصشیممون نشه؟
اطلاعات حساس رو به Vault بسپاریم، Access Controlش رو هم بدیم دستشمون نشه؟
همه سیکرتها رو بچپونیم تو Vault، هر وقت هر کی لازم داشت کنترلشده بهشبدیممون نشه؟
زمانی که میخواهیم بین محیطهای Dev، Test و Prod یکپارچگی و یکنواختی ایجاد کنیم:
محیطهای دِو، تست و پراد رو بهم نزدیککنیم، تفاوتهاشون رو به حداقل برسونیممون نشه؟
دِو، تست و پراد رو هماهنگکنیم، از یه استاندارد تبعیتکننمون نشه؟
توی محیطهای دِو، تست و پراد، کانفیگ و تنظیماتشون رو یکیکنیممون نشه؟
دِو، تست و پراد رو مثل سه قلو باربیاریم، همهچیزشون مثل همباشهمون نشه؟
محیطهای دِو، تست و پراد رو با هم همسانسازیکنیم، سورپرایزهای ناخوشایند کمشهمون نشه؟
دِو، تست و پراد رو از یه قالب بزنیم بیرون، باگهای انوایی دیگه آزارمونندهمون نشه؟
دِو، تست و پراد رو بکنیم لنگه همدیگه، مشکلات عدم تطابق رو ریشهکنکنیممون نشه؟
زمانی که میخوام با Capacity Planning، نیازهای آینده زیرساختمون رو پیشبینی و برنامهریزی کنم:
با Capacity Planning، از الان واسه نیازهای فردای زیرساخت برنامهبچینیممون نشه؟
ظرفیت آینده سیستممون رو پیشبینیکنیم، واسش آمادهبشیممون نشه؟
با Capacity Planning، واسه کمبودهای احتمالی آینده از الان تدارکببینیممون نشه؟
با یه برنامهریزی ظرفیت، جلوتر از نیاز حرکتکنیممون نشه؟
ظرفیتهای مورد نیاز رو پیشبینیکنیم، منابع لازم رو از الان تأمینکنیممون نشه؟
تقاضای آینده رو ببینیم و زیرساخت رو متناسب باهاش گسترشبدیممون نشه؟