نوشتن چیز عجیبی است. میتوان آن را به چیزهای زیادی تشبیه کرد. نوشتن درد است و دواست. نوشتن گرسنگی و غذاست. نوشتن نفرین است و دعاست. نوشتن، تجربه یک سفر درونی است. چیزی شبیه مراقبه.
نوشتن ما را با خودمان روبرو میکند. کلمه ها ما را از جریان سریع زندگی بیرون میکشند و به ما می اموزند که چطور از چیزهای کوچک لذت ببریم. بعضی مشکلات را با کمترین زحمت، فقط به کمک شکل بخشیدن آنها با کلمات حل میکند. نوشتن جادو میکند.
می دانید به نظر من همه ما باید جایی شروع به نوشتن کنیم چون نوشتن در ذات انسان است. چون "حق نوشتن، حق مادرزادی ماست."
ما برای شروع نیاز به هیچ چیز ویژه ای غیر از حروف الفبا نداریم. حالا یا روی کاغذ و با قلم به بندشان بکشیم، یا با نوازش دکمه های صفحه کلید، نت هایمان را بنوازیم.
خانم جولیا کامرون در کتاب حق نوشتن میگوید:
"نوشتن مثل نفس کشیدن است، می شود یاد گرفت که ان را خوب انجام داد، اما به هر حال باید ان را انجام داد." پس صبر کردن برای رسیدن زمان مناسب نوشتن، مثل خفگی است. همین حالا شروع کنید. منتظر نمانید که زمانی برسد و وقتی خالی، و فراغت و اعصاب مناسب و یک موضوع خاص، تا ابد باید در تمنای ان ماند.
قرار نیست نوشته های ما را کسی بخواند یا جایی منتشر شوند، باور کنید به زحمتش می ارزد. برای دست به قلم شدن، نیاز نیست نویسنده باشیم. ترس ها و تردید ها را توی تاریکی جا بگذاریم و گوشه ای برای خودمان شمعی روشن کنیم.
هر جایی که هستیم شروع کنیم، آغاز درست همان جاست.