کسی توییت کرده بود:
واقعا آزار میبینم وقتی با پسری دوست میشم(هرنوع دوستی) و وقتی به اون صمیمیتی نرسیدم که حس امنیت بگیرم، به راحتی به خودش اجازه میده که هرنوع محتوای جنسی رو باهام در میون بذاره مساله ی جنسی مهمه ولی شناخت اولیه خیلی مهم تره اینجا مشکل از منه؟ جواب میخوام مسلمونا
که من در جوابش نوشتم:
چون مرزها خیلی مبهمن، آدما و سلیقهها متفاوت، شفاف بگو که من اوکی نیستم طرف اگه پس کشید و معذرت خواست که اوکیع. ادامه داد که مشکل داره
و او در جواب نوشت:
اوهوم این جواب منطقی ایه ولی متاسفانه اون ادم از چشم من میفته ینی همین موضوع برام میشه ملاک سنجش اون ادم
با توجه به این که موضوع برای خودم هم تا حدی مساله بوده، گفتم ابعاد و اکناف موضوع رو از ذهن یک پسر دهه هفتادی (۷۲) از ارومیه به تهران آمده هم بشنوید.
صداوسیما و حکومت یک سبک زندگی و روابط زنان و مردان را تبلیغ میکنند، سریالها و فیلمهای آمریکایی که بخش مهمی از سرگرمی جوانهاست چیز دیگری نشان میدهند و این بین تعاملات بین افراد با توجه به خانواده و اطرافیان و محیطی که در آن هستند، چیز دیگری.
یادم نمیرود در یکی از کلاسهای دکتر شیری (فکر کنم کلاس نبوغ عاطفی بود) که زنی دست بلند کرد و گفت که «حدود ۶ ماه زمان نیاز دارد» تا با مردی به بتواند تعاملات جنسی شروع کند. برای منی که تازه از ارومیه آمده بودم عدد عجیبی نبود، برای بعضی همکلاسیها تعجب انگیز بود و خود دکتر شیری هم گفت بعضی از مردان زودتر انتظار دارند و خود فرد باید تصمیم بگیرد.
شما اصلا دیدهاید پژوهشگری، وبسایت فارسی زبانی، پادکستی چیزی به این بپردازد که از چه مرحلهای یک پسر باید شروع کند به اشارات جنسی؟ من که جز چند تلاش خودجوش در پستوهای پیامرسانها و اینستاگرام و شاید چند توییت چیزی ندیدهام.
ولی مثلا در همان آمریکا، کلی سریال و فیلم و کتاب به همین موضوع «چه زمانی مناسب است؟» پرداختهاند. اگر اهل سریال فرندز باشید هم نمونههایی به ذهنتان میآید که ماجرا «تعلل» بیش از حد و یا زمانبندی شروع تعاملات جنسی بوده.
نه این که آمریکا خوب باشد و ما بد. نه. منظور این که یک مرد ایرانی از کجا بداند کجا باید شروع کند به اشارات جنسی و تلاش برای تعامل جنسی؟ خیلی مبهم است.
همین توییتر را بگردید یا به حرفهای پسران گوش کنید، یکی از رایجترین شکایتها این است:
چرا این همه دوست دارم که دختر هستند، اما به هر کی پیشنهاد میدم رد میکنند؟ چرا برا همه دخترا در حد دوست اجتماعی میمونم؟ چرا برا نقش پارتنر رو نمیتونم بگیرم براشون؟ چرا این همه همه زنای اطرافم میگن باهوش و مهربون و درست و حسابی هستم، اما کسی رو ندارم؟
کتاب معروفی وجود دارد به اسم No more Mr nice guy که به همین موضوع پرداخته و هومن مزین یک رشته توییت خوب در موردش نوشت که بعدها گفت چقدر مردان بازخورد دادند و گله داشتند که دچار همین مشکل هستند.
یکی از ایدههای مشهور اینه که اگه بخوایی زیادی جنتلمن بازی در بیاری و هی توجه کنی و کسی باشی که هیجان جنسی نشون نمیده، وارد Friend zone میشی.
برای همین، مردانی که به این موضوع خودآگاه میشن و کمی سرچ میکنند، یکی از اولین پیشنهادهایی که بهش برمیخورن اینه که:
«همون اولا نشون بده که بهش مثل یک دوست نگاه نمیکنی. یه نگاه شیطنت آمیزی، شوخیای، لمسی چیزی انجام بده»
ولی این روش همیشه جواب میده؟ نه! به عنوان کسی که حتی از دایرکتی که فرستاده اسکرین شات گذاشتن و سعی کردن رسوایی ایجاد کنند ? و دخترا حتی بعد از طرد کردنش هم گفتند که چرا اشارهی جنسی کردی؟، بهتون میگم که به خیلیا هم برمیخوره و ناراحت میشن. حداقل تجربهی شخصیم که این بوده.
این ابهام باعث میشه که مدل پیچیدهتر از اونی بشه که آدم بتونه تحلیل کنه. آدمای خیلی کمی میرن سراغ تحلیلهای تیپ شخصیتی آتنا و آفرودیت، بعضیا میرن توی مدلهای MBTI.
خیلیا، دیگه رد میدن. بیخیال میشن.
به این نتیجه میرسن که حالا زنی که بهش پیام رو فرستادیم یا اشاره کردیم ناراحت شد هم شد. یک پیام یا یک لمس خیلی سطحی (در حد لمس دست یا شانه حین پیاده رفتن) که بیشتر نیست. نهایت ناراحت میشود و ول میکند. نمیارزد به هرگز نرسیدن. البته باید مراقب بود که این رفتار جزو «آزار جنسی» طبقه بندی نشود یا تاثیر جدی بر طرف مقابل نگذارد. تعیین مرز نیز خود موضوع مهم و البته بسیار مبهمی است. در نتیجه افراد به این نتیجه میرسند که:
آدم بهتر است تعدادی گزینه را از دست بدهد تا این که هیچ وقت طعم پارتنر داشتن را نچشد.
برای همین، این عده شروع میکنند به تلاش و پیام به عدهی زیادی از زنانی که به نظرشان جذاب است. نکته مهم هم این است که وارد فرندزون نشوند. برای همین غلظت اشاره و موارد جنسی در این پیامها و ارتباطات بیشتر میشود. مسلسلوار شروع میکنند به ارسال پیام.
در نهایت، فکر میکنم زنانی که با اولین پیامی که اشارهی جنسی دارد و به نظرشان بیموقع است افراد از چشمشان میافتند، رفتار بهینهای انجام نمیدهند.
میتوان به این مردها گفت که «فکر نمیکنم چنین پیامهایی مناسب باشه و من حس خوبی نمیگیرم. از شما بعید بود» یا همچین چیزی.
که اگر پا پس کشیدند و معذرت خواستند، میتوان به آنها فرصت دوباره داد و این رفتارشان را گذاشت به حساب این همه ابهام و نبود رفتار استاندارد و موارد مشابه.
اما اگر معذرت نخواستند و رفتار درست پیشه نگرفتند، آنگاه میتوان طرد کرد.
البته که من زن نیستم و درکی از تجربیات زنان ندارم، ولی خب از سمت یک مردی که بارها طرد شده، میخواستم ذهنیاتم را بنویسم.
===================
نوشتههای بیشتر من در مورد رابطه را در همین ویرگول و سایر نوشتههایم را در وبسایت شخصیام oorah.ir میتوانید پیدا کنید.