ویرگول
ورودثبت نام
اوشو آگاهی
اوشو آگاهی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

بپذیرید که: نمی‌دانید!

شاید نه بطور خودآگاه و از قصد
اگر تمام عمرت را به فریب دیگران مشغول بوده‌ای، تظاهر کرده باشی که می‌دانی، آهسته‌آهسته شروع می‌کنی به باورآوردن به این تظاهرکردن‌ها
فراموش می‌کنی که نمی‌دانی؛ نمی‌خواهی به‌یاد بیاوری
چه کسی می‌خواهد بداند که “من جاهل هستم؟”
همه می‌خواهند احساس کنند که می‌دانند،
از هر کسی در مورد #خدا سوال کن و بسیار به‌ ندرت فردی را خواهی یافت که بگوید، نمی‌دانم. بسیار کمیاب است تقریباً‌ غیرممکن است. بسیاری خواهند گفت: بله، خدا هست، خدا وجود دارد.
و آنان آماده هستند تا بجنگند، با تو بحث کنند و حتی تو را بکشند و یا کشته شوند، بخاطر چیزی که ابداً‌ شناختی از آن ندارند،
و تعدادی هم هستند که خواهند گفت: نه؛ خدا وجود ندارد.
ولی بسیار به‌ ندرت کسی پیدا می‌شود که بگوید، نمی‌دانم،
و چنین فردی واقعا بادیانت است،
عارف حق‌شناس انسان واقعاً‌ بادیانت است، نه انسان خداباور یا انسان ضدخدا. یکی بدون شناخت باور دارد،
و دیگری بدون شناخت باور ندارد،
هردو فریب می‌دهند. ولی من در صداقت آنان تردیدی ندارم. شاید فکر کنند و مطلقاً متقاعد شده باشند که می‌دانند! و سپس سوالات دیگری در مورد خداوند می‌پرسی و آنوقت پاسخ‌هایی را می‌سازند، زیرا در اساس پذیرفته‌اند که می‌دانند!

از آنان بپرس که خدا چند سر دارد و آنان می‌گویند سه یا چهار سر دارد و از همین چیز بی‌معنی کُلی داستان می‌سازند! خواهند گفت که خدا چهار سر دارد زیرا چهار جهت وجود دارد و او باید در تمام جهات نظارت داشته باشد! یا اینکه خدا سه سر دارد زیرا سه بُعد وجود دارد و او باید در تمام ابعاد حضور داشته باشد!
بپرس خدا چند دست دارد؟! و برخی می‌گویند هزار دست دارد زیرا باید خیلی کار کند و او تنهاست و باید به تنهایی تمام دنیا را خلق و مدیریت کند! یک هزار دست…! دو دست کافی نیست! آیا فکر می‌کنی که یک هزار دست برای اداره‌ی این کائنات پهناور کافی است؟!

آیا فکر می‌کنی چهار سر برای دیدن همه‌جا کافی است؟
ولی مردم به اختراع پاسخ‌ها ادامه می‌دهند،
تو سوال می‌کنی و آنان جواب را اختراع می‌کنند،
باید اختراع کنند زیرا یک چیز را نمی‌توانند بپذیرند که: نمی‌دانند!

اوشوندانستنخودشناسیآگاهی
اسرار های آگاهی از دیدگاه اوشو ، نور عشق بیداری معنویت حقیقت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید