اگر خبرهای سیاسی و اقتصادی را پیگیر باشی و با مردم کوچه و بازار در ارتباط باشی خیلی از همین افراد در 7 سال گذشته ( بحران سال های 91 و97 ) حداقل 50درصد سرمایه خود را از دست دادند.
متاسفانه این نابودی سرمایه در پربازده ترین بازارهای مالی یعنی ارز، طلا، مسکن و… اتفاق افتاده است.
بیشتر این افراد وارد بازی شدند که نه تخصص داشتند و نه تجربه عملی ! می شود گفت این افراد دچار رعشه ثروتمندی یک شبه شدند.
مثلا دیدند رفیق و یا بچه همسایه و باجناقش از این بازار سود خوبی میکنه دچار رعشه شد و با کله پرید توی بازار … غافل از اینکه این بازار نیاز بهدانش و تجربه و مهمتر از همه یک راهنما و مشاوردارد.
رفیق بازنده من
یکی از دوستان من در بهار سال 92 با 30 میلیون وام بانکی وارد بورس شد وتا پاییز 93 حدود 70 درصد سرمایه اش را از دست داد. این آقا حاضر نبود یک دوره آموزش بازارهای مالی را بگذراند و براحتی20 میلیون سرمایه را نابود کرد.
اگر این دوست عزیز مسیر بیزنس های تجاری را بلد بود اولا با قرض و وام بانکی وارد بازار نمی شد. دوما در دنیایی ناشناخته ای بنام بازار بورس بدون آموزش ورود نمی کرد. سوما با سرمایه کم شروع می کرد و حتما و حتما از یک مشاور کارآزموده مشاوره می گرفت.
اگر به انتخاب ها و تصمیمات خود در مسیر زندگی دقت کنید، متوجه می شوید که در هر کجا بر اساس دانش و تجربه عمل کرده اید نتایج عالی گرفته اید
و بر عکس زمان هایی که تصمیمات احساسی و بدتر از آن لجوجانه و عجولانه گرفته اید گند کاشته اید، و تمام هستی خود را به باد داده اید.
همه اشتباه میکنند، اما همه از اشتباهاتشان درس نمیگیرند. بعضی آدمها یک اشتباه را بارها و بارها تکرار میکنند و وقتی هیچ پیشرفتی نمیکنند حیران میمانند که دلیلش چیست.
زمانی که مرتکب اشتباه میشویم اقرار به آن میتواند سخت باشد، گویی با پذیرفتن اشتباه از ارزشمان کم میشود. این نوع تفکر زمینهساز مشکل بزرگی است؛ در صورتی که برعهده گرفتن و پذیرش تمام و کمال خطاها تنها راه جلوگیری از تکرار آنهاست.
اشتباهات همیشه قابل بخششاند، به این شرط که فرد جرات پذیرفتن آن را داشته باشد// بروس لی
محققان آزمایشگاه کلینیک روانشناسی دانشگاه میشیگان در پژوهشی به این نکته پی بردند که افراد وقتی اشتباه میکنند یکی از این دو رویکرد را در پیش میگیرند.
یکی از محققان این آزمایش میگوید:
«با توجه کردن به اشتباهات، زمان و انرژی بیشتری را صرف اصلاح آنها میکنیم. نتیجه این است که اشتباه به نفع شما تمام میشود.»
افرادی که نگرش رشد دارند فارغ از آنچه پیش آمده از اشتباهات سربلند بیرون میآیند. چون اشتباهاتشان را میپذیرند و از آن برای بهتر شدن سود میبرند. در مقابل افراد با نگرش ایستا محکوم به تکرار اشتباهاتشان هستند چون برای چشمپوشی از آنها نهایت تلاششان را میکنند.
آدمهای باهوش و موفق به هیچوجه مصون از خطا نیستند صرفا نوع نگرششان است که آنها را قادر میکند از خطاهایشان درس بگیرند. به عبارت دیگر، آنها به ریشههای دردسری که درست کردهاند به سرعت پی میبرند و هرگز یک اشتباه را دو بار مرتکب نمیشوند.
اشتباهی که تکرار شود دیگر یک اشتباه نیست: یک تصمیم است.// پائولو کوئیلو
شما خواننده عزیز آکادمی « اُکسل » با کدام نگرش به زندگی نگاه میکنید؟ نگرش رشد یا نگرش ایستا؟
برای اینکه به این مسئله بخوبی پی ببرید و درس بزرگی برای خودت در کسب وکارت شود داستان واقعی زیر را با دقت مطالعه کن.
برای اینکه به این مسئله بخوبی پی ببرید و درس بزرگی برای خودت در کسب وکارت شود داستان واقعی زیر را با دقت مطالعه کن.
اختراعی عجیب، دره سیلیکون ولی را به سرعت به ولوله انداخت و مخترع را ( دین کامن ) ادیسون عصر نامیدند.
«استیوجابز»اختراع را شاهکار دنیای دیجیتال نامید و حتی به مخترع پیشنهاد خرید ۱۰درصد به مبلغ ۶۳ میلیون دلار را داد، ولی کامن پیشنهاد را رد کرد.
“جف بزوس»صاحب فروشگاه آمازون با یک نگاه عاشق این اختراع شد و به مخترع گفت:
« شما محصولی دارید که آن چنان انقلابی است که هیچ مشکلی برای فروشش نخواهید داشت.»
“جان دوئر”سرمایه گذار معروف که قبلا با سرمایه گذاری در گوگل و اپل و… ثروت زیادی بدست آورده بود خیلی سریع ۸۰ میلیون دلار به درون این کسب و کار پمپاژ کرد و خیلی ذوق زده بود و می گفت:
این پروژه در سال اول رکورد یک میلیارد دلار خواهد زد. و مخترع هم خیلی خوش بین بود که هفته ای ۱۰ هزار از این دستگاه خواهد فروخت.»
این محصول سگوی (ابزار حمل و نقل شخصی با توازن خود بخودی ) نام داشت که به قول مجله تایم از بزرگترین ناکامی دنیای فناوری بود که با شکست روبرو شد و نه تنها رکورد نزد و هفته ای ۱۰ هزار فروش نرفت بلکه در طی ۶ سال فقط و فقط ۳۰ هزار فروش رفت.
چرا ابر قهرمانان فناوری اشتباه کردند؟
راستی چرا سگوی بر زمین ماند و به پرواز در نیامد.
مگر استیوجابز، جف بزوس و دوئر شاخ های دنیای دیجیتال و ژنرال های دره سیلیکون ولی نبودند، چرا اشتباه کردند ؟
چرا سرمایه خود را بر باد دادند. آیا باورمان می شود که ژنرال های دره «سیلیکون ولی» در قضاوت و شناخت سگوی به اشتباه افتاده باشند!!!
استیوجابز استاد دنیای نرم افزار و سخت افزار و لیدر پروژه ها، جف بزوس شاخ خرده فروشی آنلاین جهان چرا اشتباه کردند؟
کجای کار را اشتباه رفتند؟ مگر این بزرگان ، دنیای هزاره سوم را به چالش نکشیدند و تحول آفرین نشدند؟
اگر دقیق و موشکافانه به مسئله بنگریم باید در سه مورد شکست را بررسی کرد تا هم برای جهان انفورماتیک درس تازه ای باشد و هم برای تک تک انسانها که از این پروژه ی سگوی درس زندگی و کسب وکار یاد بگیرند.
استیو جابز و جف بزوس در حوزه فناوری و دنیای آنلاین استاد استادان بودند. جان دوئر در سرمایه گذاری فناوری تاکنون موفقیت های زیادی کسب کرده بود، ولی :
– آیا در سیستم حمل ونقل هم همین خبرگی و تجربه جهانی را داشتند؟
– آیا آینده پژوهی این سه ضلع قدرتمند در حوزه حمل ونقل هم در حد دنیای فناوری می توانست باشد؟
– آیا شناخت شمی استیوجابز در صنعت فناوری ، در صنعت حمل و نقل هم کاربرد دارد؟
– آیا شناخت شمی در حوزه ناشناخته جوابگو است یا نیاز به شناخت سیستماتیک دارد؟
استیو، جف و جان نوآفرین بودند آنهم نوآفرینان ممتاز کره خاکی ولی پدیدآورنده حوزه حمل ونقل که نبودند،
برای قضاوت در مسئله ای همیشه پدیدآورندگان همان حوزه قضاوت درست و حسابی انجام می دهند نه صاحب نظران حوزه دیگر!!!
هر سه نفر انسان های بزرگ و وارسته ای بودند ولی در پروژه سگوی با غرور واشتیاق زیاد رود کردندو همین مسئله خیلی کمبودهای پروژه را از چشم آن ها دور کرد، تا نتوانند تمام حقایق پنهان سگوی را ببینند.
اشتیاق استیوجابز و جف بزوس در این پروژه خیلی زیاد بود!! بطوری که وقتی استیو سوار سگوی شد حاضر نبود از سگوی پیاده شود و برای تست کردن تحویل نفر بعدی بدهد.
این ۳ عامل باعث شکست سرمایه گذاران و نوآفرینان بزرگ حوزه دیجیتال گردید.
چون این عوامل باعث شد که نتوانند به درون این پروژه نفوذ کنند و این می تواند برای پدر و مادران، معلمان و کارآفرینان کسب وکارهای نو درس بزرگی باشد که قضاوت و یا حتی ورود در حوزه ای که تخصص ما نیست خطای بزرگی است. و نتیجه بسیار وحشتناکی برایمان خواهد داشت.
بهتر است برای قضاوت و حضور در حوزه غیر مربوط با مطالعه و آموزش های لازم و استفاده از تجربه بزرگان آن حوزه انجام شود.
* معمولا کارمندان با گرفتن پاداش بازنشستگی وارد بازارهای مالی ارز، طلا و مسکن می شوند وبه علت بی تجربگی خیلی سریع سرمایه خود را از دست می دهند.
* جوانان تحصیل کرده وافرادی که دچار رعشه کارآفرینی شده اند وارد صنعت یا حوزه غیر مرتبط با مهارتشون می شوند و خیلی سریع سرمایه خود را از دست می دهن
*خانواده های ایرانی: در این ۱۰ سال اخیر هرچند بازار ارز، طلا، بورس و مسکن و… از جهش های زیادی برخوردار بوده است ولی بیشتر شکست خوردگان مردم عادی بودند که با عجله و بدون شناخت شیرجه زدند به این بازارها و با کله به ته استخر ضربه فنی شدند.
* خرده فروشان بازار: خرده فروشان بازار سنتی چون عادت به خرید مدت دار از عمده فروشان دارند پول فروش را می توانند چند ماهی در اختیار داشته باشند همین عامل باعث وسوسه این گروه گردید که بدون علم و تجربه وارد بازارهای ارز، طلا و مسکن شوند و سرمایه زیادی را نابود کنند.
* متاسفانه حتی شرکت های بزرگ و هلدینگ ایران مثل: صنایع فولاد، پتروشیمی و… چون در دهه 90 سرمایه عظیمی از طریق بالا رفتن دلار بدستشان افتاد این سرمایه را وارد بازار ملک و سرمایه گذاریهای غیر تخصصی کردند با رکود مسکن و ملک روبرو شدند و تمام سودی را که از طریق صادرات بدست آورده بودند از دست دادند.
– طبق گزارش بانک مرکزی 5000 شرکت بزرگ ایران حدود 120 هزار میلیارد ریال بدهی بانکی دارند که نه توان پرداخت اصل وام را دارند نه توان پرداخت سود بانک.
علت اصلی این بدبختی و فلاکت فقط و فقط بخاطر ورود به صنعتی غیر از مهارت و فعالیت اصلی می باشد که معمولا پیش بینی ها و قضاوت ها اشتباه از آب در می آید همانطور که استیوجابز و جف بزوس در پروژه سگوی مرتکب شدند. نداشتن تجربه در صنعتی غیراز تخصص خود است که معمولا انسان های طمع کار و یا مغرور دچار این مشکلات می شوند.
نویسنده: ابراهیم اسدی
منبع