این بلاگ پست یکی از مجموعه پستهایی هست که اینجا لیستشون کردم.
نمیتونیم منکر بشیم که فریلنسینگ به عنوان یک راه درآمد دوم توی زندگی هر برنامهنویسی هست و با اینکه خودم هم علاقهای بهش ندارم اما در بعضی شرایط مجبور به انتخابش هستیم (البته همیشه بد نیست ?).
مهمترین تعهد کارفرما پرداخت کامل و به موقع پول هست.
هیچوقت این رو فراموش نکنید و خب مابقیشونم اینها هستن:
جدا از اینکه تعهدات ریز دیگهای هم هست که همهی اونها در قرارداد ذکر شده این ۴ مورد مهمترینهای اونها هستن.
خب بریم سراغ اولین و مهمترین اون تعهدات.
پرداختهای پروژه بدون در نظر گرفتن اینکه دارید یک وبلاگ مینویسید یا یه اپ ریکتنیتیو یا یک سرویسآنلاین بر روی میکروسرویس (که آخری خیلی بعیده) توی بیشتر از ۲ حالت نمیگنجه.
پروژه قسمتهای ویژوال زیادی داره مثل اپ یا سایت یا وبلاگ یا فروشگاه یا لندینگ که باید توی ۳ تا پرداخت انجام بشه، یا اینکه قسمتهای ویژوالش کمتره، کم اهمیتتره، یا اصلا نیست. مثل یه پنل یا یک api یا تکمیل یک پروژه نیمهکاره که قبلا تا فرانت پیش رفته (خودکشی!) که توی ۲ مرحله انجام میشه.
مدل ۳ مرحلهای پرداختهاش اینجوریه: ۴۰٪ + ۳۰٪ + ۳۰٪
مدل ۲ مرحلهای پرداختهاش اینجوریه: ۶۰٪ + ۴۰٪
از اونجایی که چالش سر نحوه تعامل با کارفرما برای گرفتن پول هست و شما باید این پول رو مطابق با پیشرفت پروژه دریافت کنید بیاید ببینیم که توی هر مرحله کجا باید کار رو تا دریافت پول پیش ببریم و اگه لازم باشه انجام پروژه رو متوقف کنیم.
پرداخت اول توی هر ۲ مرحله حساسترین پرداخته(مهمترین نیست). چونکه مشخص کنندهی این هست که کارفرما با خودش، پروژه و شما چند چنده. اگه دقت کنید درصد اولین پرداختها هم بیشتره و این بیشتر بودن برای نشون دادن حسننیت از سمت کارفرماس و اینکه جوری تعیین شده که اگه تا مرحلهی بعدی شما کارو پیش بردید و کارفرما منصرف شد (به هر دلیلی) شما ضرر نکرده باشید.
خب پرداخت اول معمولا آگاهانه و ناآگاهانه توسط کافرماها به روشهای بیشماری پیچونده میشه. حساسیت موضوع اینجا شکل میگیره که کارفرما برای اینکه از این پرداخت سر باز بزنه، شما رو وارد بازیهای بسیار زیادی می کنه مثل آوردن بهونههای مختلف. مثلا پرداخت رو دادیم حسابداری انجام بده، یا این ماه بودجه نداریم یا اینکه افراد دیگهای رو مسئول پیگیری میکنن که از شما طلب میکنن که فعلا پروژه رو شروع کنید تا کار عقب نمونه و ... . خیلی احتیاجی نیست این مثالها رو بسط بدم چون واقعا بیشمار هستن ولی یک راه مقابله بسیار ساده دارن و اون هم این هست که شما تا پیش پرداخت رو به طور کامل دریافت نکردید نباید کار رو شروع کنید.
پرداخت دوم توی مدل ۳ مرحلهای بعد از تحویل فرانت کار صورت میگیره و خیلی روش بحث و جدلی نیست، دقت داشته باشید که این مرحله هم اگه پرداختش انجام نشه نباید پروژه رو ادامه بدید.
پرداخت آخر توی هر ۲ مرحله مهمترین پرداخت پروژه هست و همیشه قبل از انتقال پروژه به پروداکشن صورت میگیره. دقت کنید که گفتم قبل از انتقال! یعنی شما پروژه رو توی محیط استیجینگ به کارفرما نشون میدید، بعد از تایید نهایی و گرفتن پول انتقال رو انجام میدید. اینجا هم چون آخره کار هست و شما به تمامی تعهداتتون عمل کردید و امکان داره که باز کارفرما به هر دلیلی از تحویل گرفتن پروژه منصرف بشه شما باید قبلا یجوری قیمتدهی کرده باشید که سودتون توی این پرداخت باشه (که البته اون رو هم بعدا مفصل راجع بهش توی یه پست دیگه میگم).
این پرداخت تنها پرداختیه که باید براش مهلت تعیین بشه و در صورتی که توی زمان خودش انجام نشد براش جریمه درنظر گرفته بشه. تمامی مشکلات و بهونههایی که واسه پرداخت اول گفتیم واسه این پرداخت هم میتونه اتفاق بیفته و مهم اینه که شما از موضع خودتون تحت هیچ شرایطی کوتاه نیاید.
مهمترین تجربهی من توی پرداختهای پروژه این بوده که اگه کارفرما سر پرداخت اول بهونه آورد بهتر هست که هیچ وقت اون پروژه رو شروع نکنید چون احتمال اینکه شما به پولتون برسید زیره ۵ درصده!
خب مورد مهم بعدی دادن RFP هست. اینکه کارفرما فکر میکنه که هرچی تو ذهنش هست رو به شما انتقال داده(یعنی پای تلفن یا توی جلسه به صورت شفاهی گفته) و کارش تمومه هم یکی دیگه از اشتباهاتی هست که شما باید به عنوان یه فریلنسر حرفهای به اون آموزش بدید، نیاز پروژه باید از سمت کارفرما به صورت مکتوب در بیاد و شما توی پروپوزال همهی قسمتهای مورد نیاز رو به طور کامل پوشش بدید. اگه احساس کردید نیاز به جلسه دارید اصلا عجله نکنید و تا جایی که لازم میبینید جلسه برگزار کنید.
مورد سوم که انجام هماهنگیهای لازم هست بیشتر توی کارفرماهای شرکتی و اداری دیده میشه. اینجوری که شما برای گرفتن یه لوگو و شاید یه دسترسی کلودفلر ساده باید یک هفته ایمیل و تلفن بزنید. راهکار مقابله باهاش استفاده از ایمیل به عنوان یک راه ارتباطیه، که مکتوب و قابل استناده. همچنین ارتباط باید همیشه با یک نفر نماینده باشه که از طرف کارفرما معرفی شده. این خیلی مهمه که شما به فرد دیگهای از سمت کارفرما نباید پاسخگو باشید. این در راستای آموزش کارفرما و راحتتر شدن کار خودتون در آینده کمک شایانی میکنه.
خب مورد آخر تحویل سیستم هست که تا حدودی در راستای مورد قبلیه و اون اینه که باید نماینده و راه ارتباطی توی قرارداد ذکر شده باشه. فقط و فقط برای اینکه نمایندهای که توسط کارفرما معرفی شده بعدا در جاهای دیگههم به رسمیت شناخته بشه و خود کارفرما هم نتونه زیرش بزنه. چون امکان داره که بعد از تایید تحویل سیستم نماینده عوض بشه و نماینده جدید امکانات و ایرادهای جدید رو به شما اعلام کنه. در صورتی که شما پروژه رو تحویل دادید و باید پولتون رو میگرفتید!
همونطور که اول گفتم مهمترین قسمت این چالشها دریافت پول هست که با کمی تمرین قابل کنترل هست. موارد بعدی هم مواردی هستن که در مجموع هر کدوم نیازی به بیشتر از یک پاراگراف توضیح نداشتن با این حال دونستنشون خالی از لطف نیست.
سعی کردم تا جایی که میشه از شاخه و برگهای اضافی بزنم و بیشتر روی انتقال اصل موضوع تمرکز کنم. اگه چیزی رو از قلم انداختم یا پیشنهادی دارید من منتظر شنیدشون هستم.