جملهای خواندم که خلق و خوی مردم به رهبر و مسئولین و حاکمانشان، بیشتر از فرزند به والدین شبیه میشود. هر چه اهل تاریخ خواندن بیشتر باشیم، این جمله بیشتر جا میافتد برایمان. تاریخ خواندنی که در همان دوران مدرسه در ما کور شده و کماکان میشود؛ مگر پدر یا مادری هوش به خرج دهد و خود دست به کار شود و آستین بالاتر بزند در امر آموزش و پرورش فرزندانش. تاریخ پر از اثبات این جمله آغازین است. دروغگویی اگر میبینیم و مال دیگری را خوردن اگر مشاهده می کنیم و زیرآب زنی و غیره، سرتاسری ما را احاطه کرده، از بالا تا پایین. این استدلال را نگفتم که افاضه کنم «ما بیتقصیریم» و مقصر کسی دیگر است، نه. عاملیم بی شک ولی خواستم بگویم عامل بودن شاید گاهی در این باشد که از همنشین هایی اینچنین، دور شویم و سبک زندگی را جای دیگری و با همنشینان دیگری بجوییم و بچینیم. لااقل در محل کارمان یا دورهمیهایمان یا جمع دوستانمان مواظبت کنیم تا نشود که حاکمی از والد بر ما بیشتر اثر بگذارد. اصلا والد هم نه، فقط خودمان بچینیم خلق و خویمان را؛ وگرنه هلاک میشویم…هلاک.