سلام به ویرگول (فکر نمیکردم یه روزی انقدر قاط بزنم که به ویرگول سلام کنم!)
و سلام به ویرگولیای عزیز ( به نظرم رسید ویرگول اسم پسر باشه و ویرگولیا اسم دختر!)
بیمزگی رو بس کنم! راستش مثل کسی که تازه با شخصی آشنا شده هنوز خوب نمیتونم حرف بزنم، یعنی اینجا و تو ویرگول بنویسم. البته مطالب دوستان ویرگولی رو تورقی کردم و تا حدودی دستم اومد چه خبره. فکر کنم کار ویرگول بگیره، چون یه جور تسهیلکنندگی داره تو امر نوشتن. این کار تو جامعۀ ما که فضاهای واقعی و غیر مجازی برای گفتگو خیلی کمه میتونه خیلی کمک کنه به «کنش ارتباطی» آدمها.
انشاءالله اگه دوستیمون بگیره و هوای آسمون و دلمون خوب باشه و غم آب و نون هم اجازه بده، از این به بعد وقتی کتابی خوندم و نکتهای داشت، یا اتفاقی افتاد و نظری داشتم، یا پرسشی شنیدم و پاسخی به نظرم رسید میام تو جمع دوستانم و مینویسم.
از مؤسسین ویرگول تشکر میکنم و از خدا براشون عاقبت به خیری و موفقیت میخوام.