معرفی کتاب «داستان زندگی» یک طلبه + نقد و نظر
اخیرا یکی از دوستان خوبم دست به کار انتشار کتابی شد در رابطه با سبک زندگی طلبگی. قالب نوشته رو هم داستانی انتخاب کرد تا جذابیت بیشتری برای مخاطب احتمالی پیدا کنهُُ، و البته ترکیبی از خاطرات خودش با داستانپردازی. متن رو قبل از چاپ برای اظهار نظر به من داد و من هم برداشت و نقد و نظرم رو در مورد شکل و محتوای داستان براش نوشتم.
این مقدمه به علاوه تصویر رو و پشت جلد و همچنین فهرست کتاب برای معرفیش کافیه. اما اگه دوست داشتین نقد و نظر من رو هم در رابطه با کتاب بخونید ادامه همین نوشته رو پی بگیرید.
«داستان زندگی» در واقع داستان طلبگی و دلدادگی امیرعلی است. روایتی صریح و صادقانه از دو انتخاب در زندگی یک انسان. داستان در خلال ارتباطاتی که امیرعلی با خویش، جامعه، خانواده و خدایش دارد پیش میرود. نثر بیتکلّف نویسنده و فضای مثبت و روبهجلویی که در داستان حاکم است پیمودن این مسیر را برای خواننده دلنشینتر مینماید.
امیرعلی میتواند الگویی باشد برای مخاطب داستانش، از این جنبه که در پی پاسخ به «نیاز»ها و استفاده از «استعداد»های خود است و در این راه، کوشش مستمر دارد. او در جهت تأمین مسکن، کسب درآمد، تشکیل خانواده، حفظ اصول اخلاقی، سلامت بدن و سایر «زیرساختهای زندگی» تلاش مینماید. امیرعلی در بیان افکار و احساساتش با خود و دیگران صادق است، میآموزد و تجربه میاندوزد و در یک کلام «به آنچه که میداند عمل میکند».[1]
از لحاظ فرم، این نوشته در قالب خاطرات بیان گردیده و البته با سادهترین تکنیک توانسته قسمتهایی از زندگی قهرمانش را بازآفرینی کند. در اینجا البته صفت «قهرمان» با تسامح آمده، زیرا با نگاهی ژرفتر به تعاملاتی که امیرعلی با عناصر دیگر داستان برقرار مینماید انتقاداتی جدی و اساسی نیز قابل طرح است.
این نقدها به هر دو بخش از زندگی او وارد است. آنجا که طلبگی را به دلیل جذابیتهایش انتخاب میکند و هنوز تصوری از راه بلند و سختی که پیش روست نداشته و در ادامه و میانه داستان نیز تأثیر این کمبود و نقصِ در انتخابِ درس و لباس طلبگی به خوبی پیداست؛ آنجا که از برخورد مردم کوچه و بازار دلخور میشود و توقع اینگونه آزارها را ندارد.
نقد دیگر آنجاست که در انتهای داستان، اوج دلدادگی و وابستگی خود به همسرش را به نمایش میگذارد و از خدا میخواهد که او را زودتر از همسرش از دنیا ببرد و هیچوقت رنج و بلای دوری همسر عزیزش را نبیند. غافل از اینکه علما وارث انبیا هستند و این وراثت نه فقط در دانش و بینش، که دشواریهای زندگی آنان را نیز شامل میشود. خداوند غیور است و دل آدمی را از هر چه غیر خود مبرّا میخواهد و درست جایی که نقطهضعف آدمهاست دست میگذارد و موانع حرکت او را میزداید. در چنین فضایی ابتلائات زندگی، یعنی زیر پا را داغ کردن، که نهایستی و نمانی، یعنی هیچ مانعی نباید انسان را از «حرکت» باز دارد و هیچ چیز زیر این گنبد کبود نمیتواند قرار دل بیقرار آدمی گردد؛ چه فرزند و همسر باشد، چه مقام و ماشین و خانه و ثروت و زیبایی و سلامت.
نه اینکه خداوند نمیتواند خوشی آدمها را ببیند بلکه اصولاً ساخت و بافت جهان و انسان با خوشی سازگار نیست و این «زندگی چهارفصل» که در متن بهارش، رنج زمستان، رخ مینماید و در اوج سلامتی و جوانیاش، غم بیماری و پیری زبانه میکشد، پیوسته نهیب میزند که هستی، راه است نه آخور و عشرتکده، و کار انسان حرکت است نه ماندن و خوشی.
پرسشهای دیگری نیز میتوان به «سبک زندگی» طلبگی رایج وارد نمود، از این زاویه که طلبگی «شغل» است یا «نقش»؟ کار روحانی در منبر و روضه و تبلیغ محّرم و صفر و رمضان خلاصه میشود یا مکان و زمان و موقعیت خاص نمیشناسد؟ انذار قوم، بخشی از زندگی روزانه یک روحانی است یا در تمام اعمال و حرکات و حالات او باید جاری باشد؟
در اینجا فرصت کنکاش در این پرسشها نیست و تنها ذکر این نکته میماند که خواننده نباید شخصیت و عملکرد امیرعلی را به تمامی روحانیون تعمیم دهد چرا که هر طلبه و آخوندی و اصولاً هر انسانی میتواند دگرگونه انتخاب و عمل نماید و در داستان زندگیاش، شروع و حرکت و پایانی مختص به خود را بیافریند.
«داستان زندگی» به خوبی میتواند سوژهای باشد برای گروهی از خلاقانهترین شیوههای تحقیق در علوم اجتماعی. نوشتههایی از سنخ «داستان زندگی» که حاوی توصیفاتی از یک گروه اجتماعی و نوع تعاملات آنها با دیگر قشرهای جامعه است یکی از منابع اصلی استناد، نزد محقق مردمنگار است. اتواتنوگرافی (autoethnography) یا خودمردمنگاری ترکیبی از زندگینامه خودنوشت و علم اجتماعی است و با این تعریف، «داستان زندگی» را میتوان یک تحقیق خودمردمنگارانه به شمار آورد، به ویژه اگر با نقدی اجتماعی همراه شود یا با نظرورزیهای دانشگاهی همراه گردد.
این نوع تحقیقات به جای استنتاج از اطلاعات به دست آمده در محیطهای مصنوعی و با اجتناب از تحلیلهای آماری که از پیش تعریفشده، به فهمی «فرارشتهای»، «میانفرهنگی» و «کشفی خارج از چارچوب فرضیات متداول» توجه دارد و به طور کلی بر رفتاری که مردم در متن زندگی روزمره بروز میدهند متمرکز است. به عنوان مثال در روش «تحقیق تاریخ زندگی»، تنها بر سرگذشت و خاطرات زندگی یک فرد واحد اکتفا میگردد.
اهمیت این روشها در فهم مناسبات طلبگی از این بابت آمده که «روحانیت» در میان مخاطبین و مرتبطین خاص و عاماش در معرض بدفهمی قرار دارد. در گذشته و پیش از انقلاب، آن قسمت از آسیبهایی که حاصل مناسبات روحانیت با اصحاب ثروت و قدرت است مورد نقد قرار گرفته و تا حدودی نیز مؤثر واقع شده است.
اکنون، آنچه جایش خالی است نگاهی ایجابی به نقش روحانی در سامان «دین و زندگی» مردم است. نگاهی که فراتر از کتابهای درسی خشک و تعلیمی مدارس به ظرفیتها و ظرافتهای تعامل این قشر با مردم دست یابد. به عنوان نمونه میتوان به تلاشهای قابل تقدیری که این اواخر در سینما انجام گرفته تا از زاویهای دیگر به زیستِ طلبگی پرداخته شود اشاره کرد، البته اگر به آفات زندگینامههایی از جنس کشف و کرامات که بازار کتاب و فضای مجازی را انباشته مبتلا نگردد و مخالفخوانیها و غیبگوییها و طنازیها و زهدفروشیهای غلط این قشر را ابزار جذب مخاطب قرار ندهد.[2]
تلاش برای کلیشهشکنی و رهایی از چارچوبهای ذهنی و عینی که از هر دو طرف موافقان و مخالفان روحانیت، بر این قشر تحمیل گردیده جز با جنبشی فکری، فرهنگی، روشمند و رهاییبخش امکانپذیر نخواهد بود. این تلاش باید در جهت افشا و بیان علمی و هنری آن بخش از زیست طلبگی باشد که نادیده گرفته و سرکوب شده و زندگی این گروه تأثیرگزار را نامرئی و مبهم نموده و راه را برای دوستی خالهخرسهای متملق و تمسخر مارهای نیشدار باز گذاشته است.
«داستان زندگی» به دلیل دارا بودن نگاه اجتماعی و اجتناب از بتسازیهای متداول این قبیل نوشتهها، زمینه نقد قهرمانش را فراهم کرده و اثری تفکرزا، احساسبرانگیز و نقطه عزیمت خوبی برای نویسنده و مخاطبانش است تا بعد از این بیشتر و بهتر ببینند، بخوانند و زندگی کنند.
پینوشتها:
1- برای تکمیل و جهت آشنایی با اصولی که یک «زندگی سرشار» را سامان میدهد و نیز دستیابی به مبانی عقلی و نقلی «سبک زندگی» طلبگی، مراجعه نمایید به آرا و احوال استاد علی صفاییحائری.
2- برای مثال فیلمهای «زیر نور ماه» و «طلا و مس» مبتنی بر مسئولیت اجتماعی و نقش تربیتی طلاب، و فیلم «رسوایی (یک و دو)» مملو از کلیشههای عرفی و روایتهای حاشیهای از روحانیت است.