پناه سازگار
پناه سازگار
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

ازت گذشتم

نصفه شبی با دیدن اونایی که تازه عروسی کردن، یا دارن نامزد می‌کنن‌‌ و عکس عاشق معشوقا، اشعار و حرفای عاشقانه‌شون که هی می‌اومد جلو چشام، بغض می‌کردم. یاد اون سفر افتادم که تو برای بار اول من‌و دیدی! من که می‌شناختمت، انقدر خانواده از تو و خوبی‌هات گفته بودن؛ می‌دونستم دارم میرم سمت کی!
نه!
از حرفای اونا عاشق نشدم، اتفاقا ازت بدم اومد. یه بچه مایه‌دار بااخلاق! می‌گفتم همه‌ش نمایشه یا خب کسی که پول داره ناراحتی نداره که گند بزنه به اخلاقیاتش! که فهمیدم انقدرام پولدار نیستی ولی خب مرفه محسوب میشی!
بین عکس‌ها یه عکس از من و تو بود. اشکام که پاک می‌شد، یه عکس از تو و یکی دیگه بود. یهو کلا عکس عوض میشد، نه من بودم، نه تو.
د لامذهب، من حتی یه گوشه از زندگیت جا نداشتم؟! اون نگاه زیر چشمی با لبخندت سر صبحونه تو حیاط خونه‌تون یادته؟ کل حواسم پرت تو بود ولی سرم پایین!
می‌گفتم عین این فیلما چش تو چش شیم بلکه عاشقم شد‌. آها! کی عاشقت شدم؟ نه! بار اول که دیدمت نه! من که عکس‌تو دیده بودم. چه قدرم بدم اومد ازت!
حرف زدی به خودم نهیب زدم مگه عاشقی الکیه دل بدی به این؟
وقتی اخلاق‌تو دیدم، مردونگی‌تو دیدم عاشق شدم. به گرما حساس بودی و رفتی تو اتاق بی‌کولر! وسط تابستون‌. حتی تو پذیرایی هم نخوابیدی که نکنه ما معذب شیم نصفه شبی از اتاق نتونیم بیاییم بیرون‌.
یه آدم چقدر می‌تونه فهمیده باشه؟! انقدر دست و دل باز و مهربون! من اخلاق‌تو لمس کردم و فهمیدم تو مرد زندگی‌ای! به خاطر پول، یا مقام و منصبت نگاهت هم نمی‌کردم.
ولی انگار من برات محو بودم، خوشت نیومد از من نه؟! من که حرفی نزدم. من که حتی حرکت خاصی نکردم. از چیم بدت اومد که نگفتی من؟!
یه آدم کامل که از یه آدم ناقص خوشش نمیاد! میاد؟ تو همه‌ چی‌رو باهم داشتی. اما من نه اخلاق داشتم نه پول، نه فهم رابطه! خدا نخواست انگار مهرم به دلت بیفته! اصلا مهری بود مگه؟!
من غبطه خوردم بهت...حق نداشتم دلخور شم ولی شدم...چون می‌تونستم خوشبختت کنم. آره! انقدرام آدم بدی نیستم. غیرقابل تحمل نیستم. من و تو هم می‌تونستیم عکس بگیریم...عاشقانه! ولی تو نخواستی...

پ.ن: از دل جامعه پیدا شده این آدما.

پناه سازگارنویسندگینامهعشققسمت اول
نویسنده و شاعر کاکتوس، پیج اینستاگرامی: (panahnevis) [من مسلمانم]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید