بعد از گوش دادن به دوتا از اپیزودهای پادکست هلی تاک که درباره خطاهای شناختی بودن تصمیم گرفتم بیام براتون یه خلاصه ای ازشون رو بنویسم:
خطاهای شناختی در واقع خطای مغز ما هستن که موقع فکر کردن ، تجزیه تحلیل کردن و قضاوت کردن اطلاعات و رویداد های اطرافمون رخ می دن و باعث می شن ما ارزیابی درستی از شرایط نداشته باشیم و نتونیم بهترین گزینه رو انتخاب کنیم.
و در واقع همون طور که از اسمش معلومه خطایی بیش نیستن و در واقع منطقی هم نیستند.
باید بدونید که این خطاها تو دنیای مدرن امروز که توش زندگی می کنیم باعث سوگیری های اشتباه می شوند و روی تصمیم گیری هامون اثر منفی می ذارن ، توانایی تصمیم گیری مون رو کاهش می دن ، موفقیت هامون رو تحت تاثیر قرار می دن ، باعث تغییر خاطرات و کم شدن انتقادپذیری هم می شن و حتی افزایش استرس و افسردگی رو در پی دارند ، خلاقیت رو هم کاهش می دن و روابطمون را تحت تاثیر قرار می دن ...
حالا به قول هلی برای کمتر دچار شدن و بهبود عملکرد خودمون ، مهمه اول درباره انواع شون آگاهی پیدا کنیم، اینجوری در دراز مدت می تونیم تواناییمون رو در درک بهتر اطلاعاتی که دریافت می کنیم بالا ببریم و باورهای اشتباهمون رو تغییر بدیم.
تا الان روی حدود 175 مدل از خطاهای شناختی تحقیق شده
حالا تو پادکست میاد به چندتا از رایج ترین مدل های خطای شناختی اشاره می کنه:
اولین مثال هلی:
این خطا به این می پردازد که ما چجوری رفتار دیگران رو نگاه می کنیم و رفتار خودمون توجیه رو چطوری توجیه می کنیم!
یعنی در واقع ما رفتار دیگران رو رصد می کنیم و اعمال اون ها رو به ویژگی اخلاقی شخصیتی اونها نسبت می دیم در صورتی که توجیه از عملکرد مشابه خودمون متفاوته و بیشتر از اینکه دلیل انجام کارها توسط خودمون رو بدونیم اون رو به عوامل بیرونی نسبت می دیم
به جای بررسی خودمون بقیه رو ملامت و سرزنش می کنیم(یعنی یه جورایی چه کار خودمون چه کار بقیه تقصیر بقیه است!!!)
چندتا مثال:
آشنا نیستن؟
یعنی مثلا همون برچسب زدن رو بقیه،که همگی دقیقاً می دونیم یعنی چی...
این یکی هم خیلی رایجه الان متوجه می شیم چرا:
این خطا اطلاعات اولیه مون به یک موضوع یا فرد می چسبونه یعنی حاضر نیستیم خودمون رو نسبت به تجربه های بعدی آپدیت کنیم.
احتمالاً برای خیلیامون پیش اومده که اول از یه فردی خیلی خوشمون میاد و به قولی خیلی باهاش حال می کنیم اما بعد یه مدت که کم کم اختلافاتمون زیاد می شه و این متفاوت بودن منجر به قطع رابطمون می شه ما اون دعواها و رفتار های طرف مقابل رو که دوست نداشتیم بعد از کم یا قطع شدن رابطه به کلی فراموش می کنیم و مدام به اون وقتایی که فکر می کنیم که به نظرمون خیلی خوب بوده...
توضیح این خطا رو با مثال شروع کنیم :
دقت کردید از زمانی که تصمیم به رژیم گرفتن می کنید کلی تبلیغ غذا به چشمتون میاد،کلی رستوران خفن بهتون معرفی می شه،کلی دستورتهیه غذای جدید پیدا می کنید یا یه مثال دیگه وقتی دنبال برنامه ریزی برای مسافرت هستید همه جا از اینترنت گرفته تا بیلبوردهای خیابون پر می شن از اطلاعات درباره سفر و اون شهر و ...
من خودم نشد یه بار موهامو کوتاه کنم و فضای مجازی پر از مدل بافت مو نشه!
یعنی در واقع در این زمان ها فکر می کنیم با محرک های محیطی بیش از حد احاطه شدیم ولی احتمالاً اینجوری نیست و فقط نسبت به اون مسئله ذهن آگاه تری پیدا کردیم.
تو این مورد ما اعتبار بیشتری به ایده هایی که در دسترس تر هستند می دیم یعنی اگر ذهن بتونه یه فرضیه رو به چند روش تایید کنه به راحتی اون مسئله رو برای خودش به یه واقعیت تبدیل می کنه
مثالش هم بشنوید مطمئناً می گید آهااننننن این همون خطای شناختی:
شما اگر اخبار رو دنبال کنید کافیه چندتا مثال از سقوط هواپیما بشنوید(شما آمار درست و کامل ندارید فقط اخبار سقوط رو شنیدید) اما تعدادشون که زیاد می شه دیگه شما از سفر با هواپیما می ترسید چون فکر می کنید ممکنه مثل اون تعداد هواپیما سقوط کنید... میدونید چیو می گم دیگه!
ببینید من دقیقاً چیزایی که توی پادکست هلی تاک اپیزود 33 شنیدم رو یکم خلاصه تر نوشتم ولی در اصل توی پادکست با مثال های بیشتر و کامل تر توضیح می ده(به نظرم حتماً گوش کنید اپیزودهای 33 و 34 رو که هر دو درباره همین موضوع هستن و حتی توی اولیش 10 تا از انواع خطاهای شناختی رو معرفی می کنه)خلاصه که امیدوارم برید گوش کنید و برای اطلاعاتتون مفید باشه.
تکرار می کنم حتما گوش کنید چون خیلی از استدلال هایی که تا الان می کردید رو توجیه می کنه چون در واقع یه جورایی همشون برای هممون قابل لمسه...