کتابهای روانشناسی که برای عموم نوشته شده و یا مقالههای جذاب روانشناسی که این روزها در اینترنت میبینیم باعث شده فکر کنیم خوددرمانی پدیدهای عجیب و غریب و دست نیافتنی نیست. خصوصا در مورد کسانی که از انواع خلاقیتها و تولید محصولات دستساز مثل دوختن لباس و یا تعمیر لوازم خانه لذت میبرند، اینکه شاید بتوانند بسیاری از مشکلات خود را حل کنند وسوسه کننده به نظر میرسد. البته چند نکته مهم وجود دارد که احتمال موثر بودن خودرمانی را کمتر میکند. مثلا اینکه همین افراد گاهی لباسی که برای خودشان دوختهاند را هرگز نمیپوشند یا وسایلی که اقدام به تعمیر آن میکنند را بدون اینکه حرفی بزنند با زبالهها همراه میکنند و مقدار پساندازشان را برای خریدن یک وسیله جدید بررسی میکنند.
البته خیلی از افراد ممکن است اطلاعات فنی خوبی داشته باشند. برخی نیز دستی در هنر دارند و محصولات مصرفی خوبی را با هزینه کم برای خود میسازند. اما چند نفر هستند که در همه کارها وارد شوند و موفق بیرون آیند؟
خوددرمانی غیرممکن نیست. شاید در فیلمها، صحنههایی از خوددرمانیهایی در حوزه پزشکی دیده باشید. کسی که از دست پلیس یا خلافکارانی خطرناک میگریزد در حالی که جراحتی در بدن دارد و نمیتواند به بیمارستان مراجعه کند. تجهیزاتی از داروخانه تهیه میکند و مثلا بریدگی عمیق خود را بخیه میزند و یا حتی گلولهای را از بدنش خارج میکند. البته در واقعیت هم شاهد چنین رویدادهایی بودهایم. سال 1961 یک تیم پژوهشی برای یک پروژه به قطب جنوب رفتند. در طول مدت پروژه، پزشک تیم بیمار شد و در کمال ناباوری آپاندیس خود را جراحی کرد. نام این جراح 27 ساله، لئونید ایوانوویچ روگووزوف بود. اما سوال مهم اینجاست که چند نفر قادر به انجام این قبیل کارها هستند؟
شباید به نظر شما روانشناسی در برابر پزشکی کار سادهتری باشد اما ورود به دنیای پر رمز و راز انسان باور شما را تغییر خواهد داد. نگاهی به اطرافیان خود بیندازید. اگر روانشناسی ساده بود باید همه در بهترین شرایط روانی زندگی میکردند. همه باید از پس مشکلات زندگی برمیآمدند. اما متاسفانه چنین نیست. من فکر میکنم برای اینکه بدانیم جزو آن دسته افرادی که مهارت خوددرمانی دارند هستیم یا خیر، باید کمی در مورد رواندرمانی اطلاعات داشته باشیم. اما اگر این بخش از مقاله برای شما جذاب نیست و در جستجوی پاسخ هستید، بخش آخر را بخوانید. در این مقاله به موارد مهمی اشاره میکنم که به شما کمک میکند توانایی خود را در خوددرمانی روانشناختی ارزیابی کنید.
ممکن است برای مشکلی خاص به چندین روانشناس مراجعه کنید و حرفهای تقریبا مشابهی بشنوید اما واقعیت این است رویکردهای متفاوتی برای رواندرمانی وجود دارد. قطعا امکان اینکه تعداد زیادی از مشاوران و روانشناسان از یک رویکرد خاص استفاده کنند وجود دارد اما در هر حال همه آنها دقیقا مشابه هم نیستند. در ادامه برخی رویکردهای درمانی رایج روانشناسی را مختصرا (خیلی خیلی مختصر) برای شما توضیح میدهم. البته به استثنای روانپزشکی که شامل مصرف دارو و درمان پزشکی است. برای این نوع درمان فقط باید از روانپزشک (و نه حتی روانشناس) کمک بگیرید.
این رویکردها با کمی تغییر و یا ترکیب، رواندرمانیهای متنوعی را خلق کردهاند. ممکن است برخی نامها (مثل طرحواره درمانی، رواندرمانی دیالکتیک، فراشناخت درمانی، رواندرمانی اگزیستانسیال و ...) را شنیده باشید که در این مقاله نیامده باشد. من در اینجا رویکردها را بیان میکنم که از آنها برای خلق رواندرمانیها و مدلهای درمان استفاده شده است. توضیح در مورد انواع درمان نه تنها بحث را به بیراهه خواهد برد، بلکه مقاله را نیز بیش از حد طولانی خواهد کرد.
روانکاوی
اغلب افراد با شنیدن اسم روانشناسی به یاد روانکاو مشهور زیگموند فروید میافتند. رواندرمانی بیش از هر کسی، پیشرفت خود را مدیون فروید است. فروید مکتب روانکاوی را بنیانگذاری کرد. در این رویکرد، فرد به نوعی قربانی گذشته خود است. این واقعیت انکارناپذیر، به هیچ وجه باعث نمیشود ما از درمان ناامید شویم اما آن را پروسهای سخت و طولانی میدانیم. اگر تصور میکنید با مطالعه متون بسیار جذاب روانکاوی قادر به خوددرمانی هستید، باید اعتماد به نفس شما را تحسین کنم و خدمتتان عرض کنم که این احتمال نزدیک به صفر است. هر چند خود فروید میگفت اولین بیمارم خودم بودم اما مهم است که بدانیم ما با خواندن یک یا دو تا کتاب، به اندازه فروید از دنیای پیچیده و پررمز و راز روانکاوی اطلاعات و تجربه به دست نمیآوریم.
مفاهیمی مثل ساختار شخصیت، مراحل رشد، سطوح هشیاری (به ویژه ناهشیار)، مکانیزمهای دفاعی، تعبیر رویا و آنچه که روانشناسان برجسته پس از فروید (مانند کارل گوستاو یونگ و آلفرد آدلر) به روانکاوی افزودند، مهم و جذاب است. اما این مفاهیم در بهترین حالت، شما را به فکر فرو میبرد و باعث میشود پارامترهای نام برده را با زندگی خود تطبیق دهید. قطعا بیتاثیر نیست اما اینکه منجر به برطرف شدن مشکل شما شود کمی خوشبینانه به نظر میسد. مساله مهم برقراری ارتباط میان آنها و تبدیل آنها به تغییر، در ذهنیت و رفتار است. مثلا برای کنترل خشم، باید بتوانید در لحظه، آنچه را که از کتابها یاد گرفتید به کار ببرید. میزان موفقیت شما اینجا مشخص میشود. از آن گذشته بخش بزرگی از روانکاوی برمبنای رابطه درمانی میان مراجع و درمانگر است و کتاب نخواهد توانست جای خالی آن را پر کند.
روانشناسی انسانگرا
این رویکرد را کارل راجرز برای اولین بار به طور جدی مطرح کرد. البته ایده اولیه آن را میتوان به یکی از همکاران دیرینه فروید، به نام اوتو رَنک نسبت داد. احتمالا به دلیل شرایط زمانی و استقبالی که از نظریات فروید در آن زمان شده بود، رنک ایده خود را با قدرت بیان نکرد. تفاوت این رویکرد با روانکاری، همانطور که از نامش پیداست، در نظر گرفتن بُعد انسانی بشر است. از نظر روانشناسان انسانگرا، انسان موجودی است که ذاتا تمایل دارد به سمت کمال و خودشکوفایی حرکت کند. از این رو، سکان درمان را به دست مراجع میدهند و همچون یک مربی، در کنار او قرار میگیرند. در این رویکرد، مهمترین وظیفه روانشناس برقراری ارتباط مناسب با مراجع است. در غالب این ارتباط، راهنماییهای روانشناس از شکل ناخوشایند نصیحت خارج میشود.
نصیحت غالبا جایی در روانشناسی ندارد. روانشناس با روشهایی که اغلب غیرمستقیم هستند کاری میکند مراجع خودش به سمت نتیجه درست هدایت شود. مهمترین ابزار این کار پرسیدن سوالهای مناسب است. در روانشناسی انسانگرا انسان به عنوان موجودی خلاق در نظر گرفته میشود که دنیا را از دریچه منحصر به فرد خودش نگاه میکند. مراجع میتواند مشکل خود را بیابد و در مسیر برطرف کردن آن قدم بردارد. فقط کافیست یک راهنما، با شیوهای کاملا صحیح، علمی و عملی، راه درست را به او نشان دهد و او را متوجه باورهای غلطی که زندگی به او تحمیل کرده بکند.
همانطور که اشاره کردیم، مهمترین بخش این درمان، رابطه درمانی مراجع و درمانگر است. همدلی، پذیرش بیقید و شرط و عدم قضاوت نقش مهمی در پذیرش توصیههای درمانگر دارد.
رفتاردرمانی
توجه به رفتار، در روانشناسی از پژوهشهای صورت گرفته روی حیوانات شروع شد. رفتاردرمانی انسان را مثل ماشینی میداند که با دریافت ورودی خاص، خروجی مشخصی باز میگرداند. همه چیز را وابسته به محرک و پاسخ میداند و بر اساس آن تکنیکهایی را برای اصلاح رفتار در نظر گرفته است. در نگاه اول ممکن است این دیدگاه به نظر شما سطحی بیاید اما این نوع از درمان در مورد برخی مشکلات هنوز کاربردی است. رفتاردرمانی شامل تکنیکهای متنوعی است که ممکن است در سایر رویکردها نیز از آن استفاده شود. حساسیتزدایی منظم، ریلکسیشن، تکنیکهای مبتنی بر تقویت و خاموشی، بیوفیدبک و ... از جمله تکنیکهای رفتاردرمانی هستند. انتخاب تکنیک و شرایط اجرای آن، توسط درمانگر صاحب صلاحیت انجام میشود. علاوه بر این اجرای تکنیکها برای افرادی که با مشکل روبرو هستند چنان که ممکن است به نظر برسد آسان نیست. مثلا در درمان اضطراب و یا فوبیا فرد قادر به کنترل احساس خود نیست. حتی انجام تکنیکهای رلکسیشن از روی کتاب هم برای افراد دشوار است. در رفتار درمانی فرد باید کنترل رفتار خود را به دست بگیرد. رفتارهایی که آنقدر افسارگسیخته شدند که زندگی او را دچار مشکل کردهاند. درمانگر به فرد کمک میکند تکنیک مناسب را انتخاب و مشکلات احتمالی در جریان اجرای آنها را شناسایی و اصلاح کند. همچنین اگر در فرایند درمان دچار احساسات و هیجانات منفی شود، با رابطه درمانی (همدلی، درک، پذیرش، پرهیز از قضاوت و ...) به او کمک خواهد کرد.
رواندرمانی شناختی
این نوع درمان، این روزها طرفداران زیادی پیدا کرده و اغلب کتابهای خودیاری که به افراد در برطرف کردن مشکلات روانی کمک میکند هم بر اساس همین رویکرد نوشته شدهاند. البته منظور از مشکلات روانی، مشکلات رایجی مثل خشم، وسواس، کمالگرایی، افسردگیهای خفیف و ... است. بر اساس این دیدگاه، رفتارهای ما تنها به محرکهای محیطی وابسته نیستند. یک محرک منفی مثل ترافیک در افراد مختلف، واکنشهای مختلف ایجاد میکند. یک نفر موزیک مورد علاقهاش را گوش میدهد، دیگری زیر لب غر میزند و به زمین و زمان بد و بیراه میگوید. درمانگران در رویکرد شناختی این تفاوت را ناشی از برداشت، شناخت و باورهای افراد میدانند. به همین دلیل عمده فرایند درمان را به اصلاح افکار و شناختها میپردازند. کتابها هم همین کار را انجام میدهند. اگر کتاب مناسبی انتخاب کنید و عمیقا آن را مطالعه و به آن فکر کنید میتواند روی رفتار شما تاثیر چشمگیری داشته باشد.
در نهایت باید به این سوال جواب بدهیم که خوددرمانی چقدر تاثیر دارد. اگر تغییر باورهای پیشین با مطالعه و فکر کردن ممکن نبود ما باید هنوز مثل اجداد هزاران و یا حتی میلیونها سال پیش خود فکر و زندگی میکردیم. برخی افراد اهل مطالعه هستند و با تفکر انتقادی، محتوای کتاب را بررسی میکنند. برخی هم مطالب را سادهسازی میکنند و سعی میکنند مثل یک فرمول ریاضی یا فیزیک در همه شرایط از آن استفاده کنند. نمرات ریاضی و فیزیک بسیاری از ما نشان میدهد این روش اصلا کاربردی نیست! تطبیق اطلاعات ارائه شده در کتاب با برداشتهای شخصی، گاهی ما را با چالشهایی روبرو میکند که باعث تغییر در باورهای پیشین خواهد شد. البته شیوه مطالعه نیز مهم است. اگر قرار باشد موضوعی را بدون فکر، صرفا به خاطر اینکه در کتاب نوشته شده است بپذیریم؛ حتی اگر محتوا صحیح باشد احتمالا کمتر از موضوعات چالش برانگیز، در ذهن ما نقش خواهد بست.
مطالعه کتاب به منظور اصلاح رفتار در مقابل کمک گرفتن از درمانگر، محدودیتهایی دارد. به طور مثال:
در هر حال بخشی از فرایند رواندرمانی به عهده مراجع است. خواندن کتاب، در یادگیری و شناخت به شما کمک میکند و حتی اگر مشکل را به طور کامل برطرف نکند، میتواند جای چند جلسه رواندرمانی را بگیرد. البته انتخاب کتاب خیلی مهم است. این روزها کتابهای زیادی (متاسفانه در تیراژ بالا) به اسم روانشناسی چاپ شده و به فروش میرسند. برای انتخاب کتاب، حتما در مورد نویسنده آن تحقیق کنید. اگر برای حل مشکل خود اقدام به مطالعه مقالات و یا تهیه کتاب کردید، نسبت به مشکل خود بینش دارید و آن را پذیرفتهاید. پذیرش قدم بزرگی برای حل مشکل است. مطالعه و کسب اطلاعات در مورد مشکل نیز گام دوم درمان است. این دو گام علیرغم اینکه خیلی موثر هستند اما ممکن است شما را به نتیجهای که میخواهید نرسانند. اگر کتاب برای مدتی مشکل شما را برطرف کرده است مطالب آن را بار دیگر مرور کنید. این اتفاق در رواندرمانی هم رایج است. بسیاری از مراجعین بعد از اینکه دوره درمان را کامل کردند، بعد از مدتی ممکن است نیاز به یک جلسه مشاوره داشته باشند.
خوددرمانی از روی کتاب برای خیلی از افراد ممکن نیست؛ چون از نظر آنها، نویسنده کتاب، بیرون گود نشسته و از عمق مشکل آنها خبر ندارد. همان شکل نصیحتگونه که برای خیلیها ناخوشایند است. دور از واقعیت هم نیست. در شرایط سخت، ما دچار هیجانهای منفی مثل خشم و اندوه هستیم و این هیجانات مانع فکر کردن و تصمیمگیری صحیح میشوند. کتابها فقط به اطلاعات میدهند و چنان که باید شرایط ما را درک نمیکنند.
در آخر به یاد داشته باشید که یکی از موارد مهم در خوددرمانی نوع و شدت مشکل است. در مورد مشکلات حاد و یا مزمن، به احتمال قوی کتاب کمکی نخواهد کرد.