از اونجایی که بچه کوچیک خانواده بودم و دوستهای بزرگتر از خودم داشتم در مورد پریود میدونستم، اما نه از طریق آموزش. از طریق دخترهایی که قبل از من این تجربه رو داشتن و دهن به دهن شنیده بودم و به صورت مخفیانه در موردش حرف میزدیم.
یکی از دوستام پنجم دبستان پریود شد و یادمه که چون به نسبت بقیه زود پریود شده بود نگاه عجیبی بهش داشتیم و انگار زود بزرگ شده بود و دیگه خیلی محدودتر از ما بود. باید نحوه نشست و برخواستش رو کنترل میکرد که برجستگی های بدنش معلوم نشه و همین منجر به قوز کردنش شده بوده.
یکی دیگه از دوستام هم وقتی پریود میشد می گفت «مریض شدم» و من کلی طول کشید تا بفهمم وقتی وقتی پریود میشی یعنی بدنت سلامت هست و داره روند طبیعیش رو طی میکنه.
وقتی اولین بار پریود شدم خواهرم زد تو گوشم و گفت دیگه بزرگ شدی. انگار دیگه منم وارد مرحله محدودیت شده بودم و نمیتونستم مثل بچههای دیگه شاداب و شنگول باشم و آزادانه تو کوچه بدوام.
همه دردهای شکم و کمر رو هم با چای نبات باید برطرف میکردم. البته بعداً که خونمون به تشک برقی مجهز شد، مامانم بهم قرض میداد روزهای اول پریود که بذارم روی کمرم. مامانم در مورد دردها و سختیهای پریود کاملاً اوکی بود و سعی میکرد کاری به کارم نداشته باشه و خیلی کار خونه انجام نمیدادم. اما خب هیچ وقت سر این مسیله با هم مستقیم صحبت نکردیم.
خوشبختانه همون خواهرم که از من بزرگتر بود و توی گوشم زد در کنارم بود که اگه سوالی داشتم جوابم رو بده. اما خب تجربه اون هم کاملاً شخصی بود و اونم از دوستاش شنیده بود.
در مورد نوار بهداشتی خریدن هم دیگه نگم، چون توی یه محیط کوچیک زندگی میکردیم و همه همدیگه رو میشناختن، مجبور بودم یا به مامانم بگم بگیره یا برم داروخونه یا سوپرمارکت های غریبه تر و دورتر.
در مورد بهداشت پریود هم که اصلاً نمیدونستم و بعضی وقتها دچار عفونت میشدم، اما فکر میکردم نباید در موردش صحبت کنم و دکتر زنان فقط برای کسایی هست که ازدواج کردن و اگه من برم پیش دکتر زنان آبروم میره.
هر چی از بقیه میشنیدم رو تست میکردم. میگفتن حموم نباید بری، و اگه حموم بری دل درد میگیری. اگه زود پریود بشی مشکل داری، اگه دیر پریود بشی مشکل داری، اگه پریود بشی هم باز مشکل داری.اصلا کلا دختر بودن یعنی مشکل!
در مورد پریود و سندروم پیش از قاعدگی اولین باری که آموزش دیدم توی مقطع لیسانس بود و در درس تنظیم خانواده. و اون موقع پیش خودم میگفتم چرا من باید اینهارو «الان» یاد بگیرم! احساس میکردم تازه دلیل اتفاقاتی که توی بدنم رخ میداد رو میفهمیدم و خیلی از استرسم کمتر شد و با خودم و بدنم مهربونتر شدم.
همش با خودم میگم چرا این رو توی مغزمون فرو کرده بودن که اگه در مورد پریود یا مسایل جنسی تحقیق کنی و حرف بزنی یعنی منحرفی و بچه بدی هستی؟ و سعی میکنم با آدمها در این مورد صحبت کنم تا این تابو از بین بره و دخترها دیگه از ندانستن آسیب نبینن.
در رابطه با این موضوع پادکست سینا یه قسمت داره به عنوان "پریود یا عادت ماهانه" که به جنبه مصداق حیا بودن این موضوع پرداخته و اینکه این موضوع می تونه باعث فاجعه های انسانی بشه مثل داستان دختر هندی به نام فزانا که توی این قسمت کامل روایت کرده.
با خواندن تجربه مهتاب صالحی از اولین مواجهاش با پریود تصمیم گرفتم من هم در مورد تجربهام بنویسم.