paree.s
paree.s
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

خاطرت هست(نسخه ی اصلاح شده)

سلام بچه ها خوبین؟
خوشین؟
سالمین؟
سلامتین؟
ای نامردا ای که دیلیت اکانت زدید یا خدافظی کردین و کرم ریختین، خیلی نامردین!
من یه مدت در افق محو شدم چونکه حوصلم خراب شده می خونم ولی کامنت نمی زارم:/
البته ناگفته نماند که یه سری یه کامنت درازی می خواستم بفرستم (یادم نیست برای کی) اخرش select all شد و حذف:////
خب دیگه بریم پست واقعی رو بزاریم برای مسابقه ی دست انداز!



https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B1%DB%B9-jzb8r8kmvdmr



این پست را به سمت miya (خواهرم) و اون یکی خواهرم شوت می فرمایم !!


خاطرت هست همیشه کارای مزخرف میکردیم ؟
هزارتا نمایشگاه نقاشی؟
با بلیت که هیچ وقت هم هیچ کی نمی خرید جز بابا که اونم می رفتیم دوباره یواشکی از تو کیفش بر می داشتیم تا دوباره ازمون بخره?

خاطرت هست شبای ماه رمضون می رفتیم تو حیاط ریحان می خوردیم با آب؟ رو اون صندلی چوبیا می نشستیم؟

خاطرت هست تو خونه ی قبلی می رفتیم طبقه ی بالا پرده می نداختیم؟

خاطرت هست که همش به خاطر اینکه می تونستی بنویسی من و میا رو اذیت می کردی و پز می دادی؟

خاطرت هست هرکی ایپد رو زودتر برمیداشت میشد رییس یا یه همچین چیزی؟

خاطرت هست ایپد رو ،روز ،روز کردیم؟هر کی یه روزی می تونست برش داره?؟

خاطرت هست که با باربی ها نمایش عروسکی درست کردیم؟

خاطرت هست که تو هند وقتی می خواستیم باربی بگیریم ممان ازمون قول گرفت که اخری باشه؟

خاطرت هست شبا بابا برامون قصه ی عربی می خوند ترجمه می کرد؟

خاطرت هست شب شنبه مامان برامون مانتو شلوارامونو اتو می کرد؟

خاطرت هست خونه ی مامان جون اینا معلم نه بود جلوی تخت مامانجون تلوزیون بود می نشستیم کنار مامانجون فیلم نگا می کردیم؟

خاطرت هست با جومونگ بستنی می خوردیم بعد شبیه اون بازیه بستنی فروشی هر حرکت که می کرد یکم خوشحال می شدیم؟

خاطرت هست (میا) که یه سری منو اون یکی خواهر(خخخ) بی نوبتی کردیم رفتیم خونه ی مامانجون اونجا بمونیم بعد تو و مامان و بابا بدون ما بستنی خوردین؟(گفتم که بگم دایی برای ما هم بستنی گرفت خوردیم)

خاطرت هست اعتراضاتمون و اعتصابامونو کاغذ اچار می چسبوندیم به مقوا یه چوب هم می چسبوندیم به مقوا می رفتیم اعتراضات؟

خاطرت هست چه شعرایی برای اعتراضات نوشتیم؟

خاطرت هست وقتی مامان نگاه برنامه های تکراری رو غیر قانونی اعلام کرد چه چیزای اعتراضاتی نوشتیم؟آخرشم قبل از شروع به اعتراض مامان قانونو عوض کرد!!

دیدن پونی کوچولو از آرزوهامونه!
دیدن پونی کوچولو از آرزوهامونه!
ما برنامه های تکراری می خوایم!
ما برنامه های تکراری می خوایم!
ما اعتراض داریم به قانون های شما!
ما اعتراض داریم به قانون های شما!
بچه رئیس و غول ها یا حتی سیندرلا!
بچه رئیس و غول ها یا حتی سیندرلا!
ما از قانون نگاه نکردن برنامه های تکراری اعتراض داریم!
ما از قانون نگاه نکردن برنامه های تکراری اعتراض داریم!
پس بشکنید قانونو راضی کنید خودتونو!
پس بشکنید قانونو راضی کنید خودتونو!
ما اعتراض داریم!
ما اعتراض داریم!
ما تیتان ها رو می خوایم!
ما تیتان ها رو می خوایم!

خاطرت هست کلبه ی چوبی ای رو که درست کردیم؟

خاطرت هست انجلز فرندز نگاه می کردیم (میا) شیرین بود (اون) راف بود و (من) یوری بودم و (دخترخاله) نیکی بود؟

من وسطی ام میا صورتیه اون ابیه
من وسطی ام میا صورتیه اون ابیه

خاطرت هست دخترا ماهی میشن رو نگاه می کردیم؟(نکته:اسمش دخترا ماهی میشن نیست)

من گوشه سمت راست اون وسطی میا گوشه چپ
من گوشه سمت راست اون وسطی میا گوشه چپ

خاطرت هست اون فیلمه که یارو 70 تا بچه داره اخریش پسره رو دیدیم بعد یه لیست ... تایی از اسم هایی که به اسممون میاد نوشتیم و به مامان گفتیم تا 66 تا دختر دیگه نیاره نباید پسر بیاره?؟

خاطرت هست ماه رمضون صد هزار بار غارنشینانو دیدیم؟هردفعه هم گفتیم این چیه ولی تا اخرش دیدیم؟

خاطرت هست کیف های ماموریتی رو که از روی اون فیلمه که دو تا دختر بودن جاسوس بودن داشتیم؟البته منو همیشه می کردین اون کسی که کیفا رو اماده می کرد!

خاطرت هست(اون) که یه سری تا حد مرگ زدمت که بزاری من اون دختره که میا هست بشم اخرشم زدی زیر قولت؟!

خاطرت هست دخترخاله+شکلات صبحانه+ اتاق قبلی+شب بیداری؟

خاطرت هست باربی دانلود می کردیم نگاه می کردیم؟

خاطرت هست من چون شیفت برعکس بود با ایپد براتون باربی رو فیلم می گرفتم؟

خاطرت هست تو خونه ی قبلی تا مامان بابا می رفتن تمام مبل و پبلا رو جابه جا می کردیم و american ninja warrior می ساختیم برای خودمون؟

خاطرت هست کشتی می گرفتیم شبیه dangal بشیم؟ بابا هم میشد داور؟

خاطرت هست صبح ساعت 5 می رفتیم تنیس روی میز؟(چه بیکارایی بودیم ما اون موقع!!!)

خاطرت هست سر وسط و گوشه نشستن با هم دعوا می کردیم؟(هنوزم می کنیم)

خاطرت هست برنامه هایی که قبلا نگاه می کردیمو؟

فینیس و فرب
فینیس و فرب
کارولین
کارولین
باربی و خانه ی رویایی
باربی و خانه ی رویایی


خاطرت هست توی خونه ی قبلی می رفتیم با کوثر و محدثه بازی می کردیم؟

خاطرت هست هفت سنگامونو؟ آب و یخ بازی کردنامونو؟ مجسمه بازی؟ گرگم به هوا؟

خاطرت هست یه قل دوقلامون با دخترخاله توی خونه ی خاله ملیحه ؟

خاطرت هست خاله نجمه پاهامونو می گرفت با دست می رفتیم؟

خاطرت هست روزایی که لباسامون باهم ست بودن؟

خاطرت هست روپولی با هم بازی می کردیم؟

خاطرت هست با اون دستگاه عمو فردوس که داشتی بازی می کردیم؟خاطرت هست به ما نمی دادی؟

خاطرت هست توی نمایشگاه خریدیمش؟
خاطرت هست توی نمایشگاه خریدیمش؟

خاطرت هست می رفتیم نمایشگاه کتاب؟

خاطرت هست کتاب"انگار دوازده و سه چهارم ساله بودن بس نبود که مادرم هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود" رو توی نمایشگاه کتاب تموم کردی؟

خاطرت هست لی لی می کشیدیم با کوثر و محدثه بازی می کردیم؟

خاطرت هست اون توپ قدیمیا؟که تو چابهار با میلاد و میترا بازی می کردیم؟

خاطرت هست؟
خاطرت هست؟



خب دیگه خاطرت هست های من تموم شد!!


پ.ن:کم به خاطرات بقیه بخندین!

پ.ن2:پ.ن1 اصلا خنده دار نبود!

پ.ن3: اهنگی که اولش گذاشتم اهنگ گل ارکیده از ایلیا منفرد است که برای مامانم خیلی اشناست و بعد از سالها که پیدا شد هممون حفظش بودیم معلوم نیست چجوری!

پ.ن4:خیلی اهنگ قشنگیه به نظرم!

پ.ن5:امیدوارم حالتون خوب شده باشه!

عکس بی ربط:/
عکس بی ربط:/



مسابقه دست اندازحال خوبتو با من تقسیم کن
Always the poet, never the poem=)) https://t.me/insanity_in_flesh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید