_ بچه هاتون در چه سنی هستن؟
+ ۱۶ سالشونه.
_ یک دوقلوی نوجوون، به معنی کلی اعصاب خوردی و سختیه، کدوم تجربه اتون از همه سخت تر بود؟
+ این طور نیست؛ دوقلو داشتن تا ۵ سالگی خیلی خیلی سخته چون کارشون ونگهداری کنترل کردن بچه ها سخته.
ولی تو نوجوانی باهم رفیق و هم صحبتن و درسته شیطنت و شلوغی های خودشون رو دارن ولی چون همیشه همدیگه رو در دسترس دارن،نیاز به همسن وسالهای دیگه براشون کمتر مطرح میشه.
درس خوندن و بازی و خرید کردن و..همیشه باهمن و فکر میکنم این ،کاررو برا پدرومادر هم آسونتر میکنه.
سخت ترین تجربه بزرگ کردن دوقلو ،بیمارشدن همزمانشون تو کودکیشونه.
_ بدترین و بهترین اتفاقی که توی کل مدت زندگیتون افتاده چیه؟
+ بدترین اتفاق رو نمیگم ولی بهترینش،بعد از گذروندن سختی ها، داشتن دوپسرِنوجونِ باحال و دوست داشتنیه.
_ به نظرتون بچه ها یک نعمت الهی هستن یا تنبیه (!) الهی؟
+ بچه ها نه نعمت ان و نه تنبیه.
درسته تو طرز فکر سنتیِ ما بچه یعنی ثمره زندگیه مشترک،اما اونها انسانهایی جدا و مستقل برا خودشون هستند که گرچه پدرومادر تو دنیا اومدنشون نقش دارن ولی نمیشه گفت اونها مالِ مان یا ما صاحب زندگی اونهاییم.
_ شما مادر دو نوجوون هستید و خودتون یک نوجوون به حساب میاید (حداقل در ویرگول) به نظرتون بزرگترین سختی ای که یک فرد در دوران نوجوونی متحمل میشه چی هست؟
+ نوجوونی دوره تخیل ،تغییر،عبور از کودکی رشد وسوالاتِ بیشمار و سردرگمی و عجول بود نه.
بزرگترین سختی نوجوون پیدا کردن هویت و کنار اومدن با تغییرات بلوغه.
من بهشون میگم که میتونین اشتباه کنین، ناامید بشین،گریه کنین،اعتراض کنین ،یه روز شاد و یه روز غمگین باشین،اینها سخته ولی تاحدود زیادی طبیعیه بدونین که زیباترین دورهی عمر هم هست. تحمل و اگاهیتونو بالاببرین وخودتونو همینطور که هستین دوست داشته باشین
_ شما گفتید که یک دبیر هستین، دبیر چه درسی؟
+ دبیر عربی هستم.
چون انتخاب رشته رو خودم انجام ندادم راضی نیستم ولی معلمی رو دوست دارم البته اگه سیستمِ معیوب و اشکالات آموزش وپرورش و نحوه دستمزد و حقوقش رو درنظر نگیرم (!) پشیمون نیستم.
_ در راهنمایی چه رشته ای رو انتخاب کردید و دردبیرستان چه کردید؟
+ راهنمایی و دبیرستان رشته علوم انسانی خوندم
_ کنترل کردن دانش آموزانتون سخت نیست؟
+ دانش آموزانم چون نوجوونند، اگه باهاشون همدل باشم ودرکشون کنم، کنترلشون سخت نیست ولی اگه لجشون رو دربیارم یا کلاسمو دوست نداشته باشن اذیت میکنن.
البته بعد اینهمه سال و بودن با نوجوونا دیگه اخلاق و خواسته هاشونو میدونم.
_ سخت ترین کار یک دبیر چه هست؟
+ تو ایران سخت ترین کار دبیر، کلاس داری و کنترل کلاسه چون معلمی بیشتر تجربه است.
از نظر علمی معلمهای باسواد و علمی تر موفقن ولی معلمی که کلاسداری، کمی روانشناسی نوجوون،
و برخورد با نسل جدید و تجربه تدریس داشته باشه معلمی براش سخت نیست البته خسته کننده است و اگه دوستش نداشته باشی طاقت فرساهم میشه چون نسل جدید خیلی متفاوت ازما فکر و عمل میکنن.
_ مادر بودن سخت تره یا دبیر بودن؟
+ هردو سختی داره ولی مادر،دلشوره، نگرانی و مسئولیت بیشتری داره. مادر بودن رو فقط باید تجربه کرد هیچ توضیحی نداره!
_ و دو سوال آخر:
لطفا خودتون رو معرفی کنید و یک توصیه به هرکسی که این رو میخونه بکنید.
+ آنیتا هستم، توصیه ام :
شنیدین: "آرزو بر جوانان عیب نیست؟ "
مثل همهی ضر ب المثل های دیگه باهاش مخالفم!
برا هرچیزی که دلتون می خواد باید زحمت بکشین.آرزو نکنین دست به کارشین.
از پری عزیزم ممنونم که به مصاحبه دعوتم کرد،خوشحال شدم و ازهمه کسانی که می خونن ممنونم که وقت گذاشتن.
لوئیز به مشاور گفت:«موضوعی رو از من پنهون نمیکرد.» و دید که مشاور نگاهش را از صورت او برداشت.
مشاور آرام گفت:« همه ی پدر و مادر ها اینطور فکر میکنن و می ترسم همه پدر ها و مادر ها در اشتباه باشن.»
پس از آن، لوئیز دیگر به ملاقات مشاور نرفت...!
درون آب اثر پائولا هاوکینز / صفحه 117