ویرگول
ورودثبت نام
paree.s
paree.s
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

کادر عکاسی | اتاق شماره ی 20

پشت پنجره آشپزخانه، با لیوان چای های یکبار مصرف گذاشته شده روی گاز؛ به صدای آرام دوستی گوش میدادیم.
پشت آن نرده های سفید، صدای خنده های طوفانی عشق از زیر کاج ها ما را وسوسه میکرد
و نور شهر بی سکنه ی ساختمان متروکه ی نیمه ساخته شده مبهوتمان .
کادر عکاسی ما این هوای خاک گرفته را تبدیل به مه کرده بود تا چراغ های زرد کوچه ی بلند را روشن نکنند.
ما زمانی که در راهرو ها پرسه میزدیم صدای حرف های بی فایده و خنده های عمیق از اتاقی ما را به خود جذب کرد.
اتاق یزد، ظرفیت: 5 نفر.
یک تقه.
فقط یک تقه.
ما در میان خنده های خفه شده ی بی دلیل و منطقمان روی تخت زیری در آن تخت دو طبقه ی ی سمت راست گوشه ی اتاق حسرت یک تقه بودنش را می خوردیم که متوجه شدیم صدای دویدنمان روی سرامیل های لق وسط راهرو از صدای خواب آلود و شکایتمندی که از تخت بالاییِ تخت دو نفره ی کناری، جایی که تنها سوم شخصِ این اتاق هشت نفره میخوابید؛ بیشتر بود.
دو نفر دیگر ما بودیم که در اتاق شماره ی 20 راجب فلسفه ی زندگی حرف می زدیم.
من، که نارنجیِ نارنجی ای بودم که به گلبهی متمایل به صورتی ملیح تبدیل شده بودم و او که دریا بود، چهارشنبه بود و آبی بود.
او آبی تیره بود اما نه سرمه ای؛ روشن تر اما نه آسمانی، کمی تیره اما نه نفتی. او آبیِ آبی بود.
در لحظات پایانی وقتی در تاریکی به سقف زل زده بودیم، ایده ی نور های رنگی به ذهن خطور کرد؛ نور هایی که سایه ها را شکل میدادند، به سایه ها ی ما شکل نمیدادند، پس ما سقف را با پاهایمان بلند کردیم تا زمینه ای برای حرف زدن داشته باشیم.
در آخر به خاطر خستگی یا استرس مسابقات فردایش که در نهایت به تعویق افتاد نبود که بعد از گوش دادن به "ترسِ از آب" در خواب فرو رفتیم.



این عکس رو خیلی دوست دارم، همیشه میخواستم توی یه پستی بزارمش که ارزششو داشته باشه
این عکس رو خیلی دوست دارم، همیشه میخواستم توی یه پستی بزارمش که ارزششو داشته باشه


It’s strange. A lot of the time you don’t register the important moments as they happen.
You only see that they were important when you look back.

عجیبه. خیلی از وقتا اتفاقات مهم رو موقعی که اتفاق می افتن ثبت نمیکنیم.
فقط وقتی میفهمیم که مهم بودن که بر میگردیم و بهشون نگاه میکنیم.

The End of the F***ing World


اتاق شماره‌ی ۲۰کادر عکاسی
"خواهر، من تیر خوردم" 35.699738,51.338060 =))
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید