پرهام فرجی
پرهام فرجی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

نتورک یا تار عنکبوت


تا حالا به رویاهات فکر کردی، تا حالا به موفقیت فکر کردی، تا حالا به این فکر کردی که کسب و کار خودت باشه و آقای خودت باشی؟!
معلومه که میشی، فقط کافیه بیای توی نتورک..... و با بچه های ما کار کنی، کاملا هم قانونیه و هرمی نیست و تیم خودتو داری، از طرفی چقدر سخنرانی های انگیزشی داریم چقدر تارگت میزنی و دو سال دیگه هرچی میخوای میخری
ماشین میخوای ۲ سال دیگه
خونه میخوای ۳ سال دیگه مثل آب خوردن

این جملات برای همه ی ما جالبه و برای بعضی ها آشناست....
یه عمر و زمانی رو که گذاشتیم برای فروش محصولاتی که برای ما نبود با امید پولدار شدن و نیرو گرفتن ولی بعد از چند سال پیشرفت نکردیم که هیچ، درجا زدیم و همونجا موندیم و پولی هم درنیاوردیم، خب چطور شد.....

پله کردن آرزوها و رویاهای مردم برای رسیدن به خواسته های خود اسمش کارآفرینی نیست، کلاهبرداریه، اونم از بدترین نوعش چون دارید با امید مردم بازی میکنید.
خب اصلا همچین تشکیلاتی چطور شکل میگیری؟
از اول اول براتون تعریف میکنم؛ چند نفر باهم یا بخشی از یه مجموعه ی دیگه میرن یه کانال گمرکی میزنن و یه سری جنس رو به صورت عمده و زیاد وارد میکنن، حالا برای فروشش نیاز به شرکت، مکان، هزینه، پرسنل، حقوق، تبلیغات، حسابداری، مالیات، بیمه، پورسانت و....دارند
خب حالا چیکار کنیم که کمترین هزینه رو بدیم و بیشتر اینارو حذف کنیم، میایم یه مجموعه تحت پوشش فروش به اسم نتورک میزنیم به این صورت که چند نفر راس هرم میارم که کارها رو برام هندل کنند، به این افراد بیشترین مقدار درصد رو از فروش تمام افراد زیرمجموعه میدم، هر کدوم چندتا تیم دارند هر تیم دارای چند مجموعه به صورت ریز هست که هر کدام از اعضای تیم دوباره یه تیم برای خووشون دارند. تا اینجا رو متوجه شدید!
مشکل منابع انسانی و پرسنل و تاسیس شرکت حل شد، بریم ببینیم چیکار کنیم
یه سیستم حسابداری یه طرفه درست میکنم بدون اینکه کسی متوجه بشه با چه قیمتی میخرم و به کسی هم پاسخگو نیستم، حالا میایم هر کدوم از کالاها رو با حدود میانگین ۱۵ درصد گرونتر از پایه محصولات موجود در بازار به افراد مجموعه میدیم یعنی در اصل اونها رو مجبور به خرید میکنیم چون داریم مداوم به موجودی انبار اضافه میکنیم و باید از این طرف بره، تا اینجای کار بخشی از فروش انجام شده و کالاها با ۱۵ درصد فروخته شد، اما اینجا تموم نمیشه بعد از فروختن اونها رو مجبور میکنیم که با بازه ی ۲۵ درصد سود و گاها حتی به ضرر به بقیه بفروشن، برامون هم مهم نیست کجا و چجوری میفروشه، مهم نیست اصلا همشو انبار کنه یا بره تو مترو بفروشه فقط باید به صورت تصاعدی از ما خرید کنه تا ما بیشتر سود کنیم، خب اینم از حل مشکل حقوق و بازاریاب و تبلیغات
حالا چیکار کنیم که انگیزه داشته باشن تا فرش زیرپاشون رو بفروشن و از ما خرید کنن؟؟ با آرزوهاشون شروع کن، پای رویاهاشون رو بکش وسط بذار امید داشته باشن، امیدی تاریک
چون با امید هرکاری میشه کرد، وقتی هرکاری ما گفتیم کردن و زندگی و عمر و پول و انرژی رو ازشون گرفتیم و گفتن چرا ما به چیزی که میخواستیم نرسیدیم
فقط یه جواب هست: میخواستی از اول نیای!!!
این جواب نابود کردن امید و انگیزه و عمر و پول و موقعیت های یه فرد، یک جوان، یک مادر، یک پدر و هر کسی که با گمراه شده است
هر وقت هم که ریزش زیاد شد تمرکز به روی نیروگیری زیاد میشه اینجوری تعادل همیشه برقراره
با این ترتیب فقط دو ردیف اول هرم به همه چی میرسن، ردیف سوم هم به یه چیزایی میرسن و بقیه محکوم به نابودی هستن.
شما در چنین مجموعه هایی مخصوصا سالهای اخیر باید محصولی که نمیدونی از کجا اومده و چه کیفیتی داره رو از بالاترین قیمت میانگین بازار بفروشی در حالی که ناشناخته است و امتحانش هم پس نداده و از اون بدتر قیمتش هم بالاست
این قانون اقتصاده که چنین محصولی رو پس بزنه جای تعجب نداره نه با انرژی و نه با مثبت اندیشی فروش نمیره چون قوانین بازاریابی رو نقض کرده
بعد ما میخوایم به زور ازش نتیجه بگیریم
در اصل شما درون تار عنکبوتی گرفتار شده اید که منتظرید تا عنکبوت سراغ شما بیاید.
سخن کوتاه کنم که نتیجه تمام شبکه های نتورک به همین شکل هست و تمام.

منابع انسانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید