پرهام
پرهام
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

۱۰ نکته درباره دوره‌های آموزشی تجربه کاربری و محصول در ایران

یکی از بحث‌هایی که توی جامعه تجربه کاربری ایران مطرح بوده کیفیت دوره‌های آموزشی بوده که توی چه سطحی قرار دارند، یا فارغ التحصیل این دوره قرار هست چیکار کنه و توی چه سطحی مشغول به کار بشه؟

اگر بخوام به این موضوع بپردازم از دو جهت شرکت کننده (کارآموز یا دانشجو)، مدرس به این موضوع نگاه می‌کنم که هر کدوم چه انتظارات و توقعاتی دارند، یک بخش دیگه قضیه هم شرکت‌ها و کارفرماهایی هستند که انتظار دارند نیروی تازه‌کار (Junior) را با رزومه و نمونه کار خوب که توی مدت ۱-۲ ماه با موضوع آشنا شده را تحویل بگیرند و بهش کار محول کنند و مثل نیروی باتجربه خروجی داشته باشه و اکثرا هم انتقاد می‌کنند چرا این دوره‌ها خروجی خوبی نداشته، شرکت‌هایی که حاضر نیستند حتی برای چند ماه برای یک نیروی تازه کار یا کارآموز هزینه کنند!

اولین مورد بحث خود دوره‌های آموزشی در ایران هست که با توجه به نبود رشته‌های کارشناسی ارشد طراحی تعامل یا دکترای HCI و غیره دوره‌های آموزشی به نحوی اون کمبود را باید جبران کنند که قاعدتا یک دوره یک ماهه و نهایتا ۱۲۰ ساعته هیچ‌وقت نمی‌تونه جایگزین یک رشته دانشگاهی چند ساله بشه و توی این زمینه انتظارات بالایی در ایران وجود دارد و بخشی از انتقادات مربوط به همین مورد است که مثلا حجم مطالب کم بود یا مثلا فلان فارغ التحصیل دوره فلان موضوع را نمی‌دونست!

دومین مورد سطح دوره‌ها است که توی خیلی از دوره‌ها سطح دوره مشخص نیست، این دوره مقدماتی یا متوسط یا پیشرفته است، گرچه با توجه به مدت و هزینه و غیره بیشتر دوره‌ها در سطح مقدماتی یا متوسط تخصصی هستند.

سومین مورد سطح شرکت کنندگان است، با توجه به اینکه افراد با رشته‌های دانشگاهی مختلف از هنر و کامپیوتر بگیر تا رشته‌های فنی مهندسی و تخصص‌های مختلف در این دوره‌ها ثبت‌نام می‌کنند و بعضا هم شناختی از محتوا ندارند، توی دوره شرکت می‌کنند و سطح دوره براشون قابل قبول نیست، یا مثلا سوالاتی مطرح می‌شه که ربطی به کلاس نداره یا بقیه هنوز توی سطح مقدماتی هستند سوالاتی مطرح می‌شه که فراتر از سطح کلاس هست و جواب دادن یک حواشی داره و جواب ندادن یک حواشی دیگه!

آزمون ورودی گرفتن هم بحث و حواشی خودش را داره.

مثلا اگر برای دانشجویان رشته مهندسی نرم‌افزار دوره برگزار کنم می‌دونم همه تقریبا یک سطح هستند ولی دوره آزاد هر فردی از رشته هنر و کامپیوتر بگیر تا مکانیک و برق و مدیریت توی دوره شرکت کردند.

چهارمین مورد منابع، یکی از ضعف‌ها نبود منابع فارسی هست، این منابع چه کتاب، چه مقاله، چه دستاوردهای تحقیقاتی می‌تونه باشه که توی حوزه محصول و تجربه کاربری این موارد انگشت شمار هستند و اکثرا قابل رفرنس دادن برای دوره نیست، محتوای انگلیسی که اکثرا معتقدن خودمون پیدا می‌کردیم!

گرچه اکثرا بدنبال مطالب فارسی هستند و کمتر کتاب‌ها و مقالات انگلیسی را مطالعه می‌کنند.

پنجمین مورد یادگیری ابزارها، یکی از روال‌های غلط آموزشی یاد دادن ابزارهاست، اینکه افراد دنبال یاد گرفتن ابزارها نظیر اسکچ و XD و فیگما و غیره هستند و فکر می‌کنند با یادگیری ابزار تبدیل به طراح محصول یا تجربه کاربری شدند!

یک فرد دوره آموزشی یک ابزار را تکمیل کرده، رزومه ارسال می‌کنه، توی مصاحبه رد می‌شه و انتقاد می‌شه توی دوره چی یاد دادن؟!

تفکر طراحی و حل مسئله و روش تحقیق و کاربرپژوهی و تحلیل اصل هست که منتقل نمی‌شه.

ششمین مورد درباره مدرسان دوره‌ها است، متاسفانه در برهه‌ای که دوره‌های آموزشی آزاد باید اون خلاء رشته دانشگاهی را پوشش می‌دادند و فرهنگ‌سازی می‌کردند یک دفعه تبدیل به تجارت شد و هر آموزشگاه و فردی که وارد فرآیند آموزش شد که صرفا یک سابقه کاری محدود داشت.

تدریس کردن، اصول پداگوژی مباحث خیلی مهمی توی آموزش و یادگیری هستند، ممکنه مدرس فرد با تجربه‌ای باشه ولی نتونه مفهوم را منتقل کنه یا اینکه فرد بی‌تجربه‌ای باشه ولی اونقدر توی تدریس مسلط باشه که بتونه ساده‌ترین مفاهیم را به بهترین شکل منتقل کنه.

بعضی دوره‌های آموزشی تبدیل شدند به انتقال چند تجربه محدود به ۱-۲ پروژه کوچک و فضای کارگاهی و آموزشی مانند یک سمینار آموزشی شده است!

بحث منتورشیپ هم یک بحث مفصل هست که واقعا نیاز به تسلط خاصی روی مباحث و انتقال تجربه داره و صرف اینکه چند پروژه انجام دادیم نمی‌تونیم خودمون را توی جایگاه مربی شدن ببینیم، همون طور که همه بهترین بازیکنان دنیا تبدیل به بهترین مربیان نشدند.

یادمون باشه اگر مدرس هستیم اولین قدم برای بهتر شدن دریافت بازخورد است.

توصیه می‌کنم اگر مدرس هستیم و هستید، پداگوژی، اصول آموزش و منتورشیپ را فرا بگیریم.

هفتمین مورد مشارکت شرکت‌کنندگان، توی اکثر دوره‌ها متاسفانه نه مربی و نه شرکت‌کننده برنامه مشخصی برای مشارکت و تعامل ندارند و مهمترین بخش در دوره‌های آموزشی UX که تعامل هست رها می‌شه.

بازخورد دادن به شرکت‌کننده در مورد کاری که انجام داده و تعامل و رفت و برگشت درباره پروژه‌ای که انجام شده تا بدون عیب و نقص باشه واقعا تاثیرگزار هست.

هشتمین مورد، محتوای دوره‌ها است که صرفا چیزی که الان در ایران وجود داره صرفا سرنخ را بدست شرکت کننده می‌ده چون تقریبا می‌تونم بگم ۸۰٪ افراد اصلا سراغ تحقیق و پژوهش و افزایش دانش نیستند و می‌خوان توی همین یک دوره همه چیز را از همون پرزنتیشن بدست بیارند، اینجا نه استاد می‌تونه چیزی ارائه کنه و نه شرکت‌کنندگان چیزی بدست بیارند!

نهمین مورد آموزش‌های آن‌لاین هستند، که این روزها زیاد شدند، متاسفانه فضای مشارکتی توی این دوره‌ها خیلی کمه، دوره‌های آن‌لاین نیاز به ابزارهای مشارکتی زیادی داره، به طور مثال اکثر دوره‌ها نیاز به ابزارهایی مثال اسلک، میرو، فیگما، ابزارهای فیدبک گرفتن دارند که اکثر دوره‌ها به یک وبینار توی زوم یا فلان پلتفرم محدود شدند.

دهمین مورد هم فضای کارآموزی در ایران هست که می‌تونم بگم چون اصلا امکان کارآموزی توی شرکت‌های ایرانی وجود نداره و کمتر حاضر هستند برای نیروی تازه کار هزینه کنند و دوره‌های آموزشی و پروژه‌هاش تبدیل به فضای کارآموزی هم می‌شه که این خودش باعث کند پیش رفتن دوره هم می‌شه.

افراد شرکت‌کننده قصد دارند با همون پروژه هم در طول دوره کار عملی را یاد بگیرند و عملا بخش زیادی از دوره صرف این یادگیری می‌شه.


منکر این قضیه نیستم که دوره‌ها بدون اشکال هستند و بعضی از برگزار کنندگان به این موضوع واقف هستند.

به طور مثال دوره حضوری آموزشی رهنما کالج برای بحث کاربردپذیری کلا ۵ روز و حدود ۲۰ ساعت بود، این ۲۰ ساعت را خودم می‌دونم صرفا برای آشنایی کلی هست که توی این ۲۰ ساعت لازم بود مباحث مطرح بشه و کارآموزان اونجا آزمون کاربردپذیری انجام بدن و واقعا مدت زمان برای مثلا ده‌ها متد تست و غیره خیلی کم بود.

هیچ دوره و هیچ مدرسی بدون اشکال نیست، حتی دوره‌های بین‌المللی و جهانی هم چنین فیدبک‌هایی دریافت می‌کنند ولی امیدوارم برگزارکنندگان و مدرسان و شرکت‌کنندگان هم بدونند توی چه جایگاهی قرار داریم.

به طور مثال یک متخصص طراحی محصول یا تجربه کاربری در آمریکا با تحصیلات مستر Interaction Design و دوره سه روزه طراحی تعامل NNGroup حدود ۲۴ ساعته یا دوره‌های دیگر قابل مقایسه با یک دوره‌ی کوتاه مدت چند ساعته در ایران نیست که قرار است هم پیش دانسته دانشگاهی را منتقل کند و هم دوره آموزشی-کارگاهی را برگزار نماید.

اگر شرکت‌کننده هستید:

  • سرفصل‌ها را بررسی کنید که آیا مطالب مورد نظر را بدست می‌آورید
  • با توجه به دانش خودتون سطح دوره را بررسی کنید
  • به میزان تعاملات و تمرین‌ها و پروژه‌ها توجه کنید، صرفا انتقال مفاهیم نباشد
  • سوابق استاد را بررسی کنید
  • شرکت کردن توی یک یا دو دوره کافی هست و بدنبال مطالعه و تمرین بیشتر باشید
  • خیلی از محتواها رایگان در یوتیوب به زبان انگلیسی وجود دارد، کافیه تنبلی نکنید!

اگر مدرس هستید:

  • در مورد پداگوژی عمیق مطالعه کنید
  • اصول منتورشیپ را فرا بگیرید
  • محتوای آموزشی را غنی‌تر کنید، محتوای کارگاه با سمینار فرق دارد!
  • تعاملات دوره را برنامه‌ریزی کنید
  • شیوه‌های مشارکت شرکت‌کنندگان را تعریف کنید
  • بیشتر مطالعه کنید!


اینجا هم یک سری بازخورد درباره دوره‌های آموزشی تجربه کاربری و طراحی محصول نوشته شده است.

ایران و زبان فارسی خیلی بیشتر نیاز به منابع و محتوای فارسی غنی نیاز داره و همچنین دوره‌های آموزشی خیلی تکمیلی‌تر با مباحث عمیق‌تر، شرکت‌کننده‌ها هم سطح خودشون را بشناسند و مدرسان هم جایگاه خودشون را برای تدریس بشناسند که میزان آگاهی در مورد موضوع چقدر هست، چقدر خودشون روی موضوع عمیق و مسلط هستند، آیا واقعا تجربه کردند یا صرفا چند کتاب و مقاله مطالعه کردند و اصولا اون کلاس با شیوه‌های تدریس و تعامل و غیره پیش می‌ره یا نه صرفا یک ارتباط یک صرفه برای مرور یک پرزنتیشن است.

تجربه کاربریآموزشطراحی محصول
در ویرگول درباره فوتبال، جامعه و تجربه کاربری می‌نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید