فکر میکنم کمتر کسی باشه که تا حالا سر و کارش به دیوار نخورده باشه. تقریبا تو فرآیند تصمیمگیری برای هر خرید و فروشی یه نقطهای هست که به خودت میگی: «وقتشه دیوار رو چک کنم». یه وقتی خیلی فوری نیاز داریم یه چیزی رو بخریم یا بفروشیم. یه وقت میخوایم ببینیم تو بازار چه خبره و برای خریدن یه چیزایی برنامهریزی مالی کنیم یه وقتایی هم دنبال خونه میگردیم و ساعتها یا حتی روزها، دیوار رو بالا و پایین میکنیم. فکر کنم اون عبارت معروف از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در مورد دیوار واقعا صدق میکنه. یه دریای بزرگ از عرضه و تقاضا با یه عالمه کاربر که تو مکانهای مختلف و موقعیتهای مختلف دارن سعی میکنن سریعترین راه برای پاسخ دادن به نیازهاشون رو پیدا کنن. من از ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ وارد تیم دیوار شدم. بیست و هفت سالمه، کارشناسی برق الکترونیک دارم و الان دانشجوی کارشناسی گرافیک دانشگاه هنر تهرانم و به عنوان طراح تجربه کاربری توی دیوار مشغول به کارم.
اول ایمنی؛ بعد کار
توی این دوران بیشتر نیروهای کار با استرس کرونا یا کرختی دورکاری مواجهن و کار کردن براشون چالش برانگیز شده. ولی خب میتونم بگم دیوار همونقدر که به بالا بردن کیفیت تجربههای کاربراش اهمیت میده به بالابردن کیفیت تجربهی نیروهاش هم توجه داره. صبح کاری ما با انتخاب میز کارمون شروع میشه! ما انتخاب میکنیم که امروز پشت کدوم میز بشینیم، در واقع دورکاری یا نزدیککاری به انتخاب خودمونه و این باعث میشه میزهای کارمون محل ثابت نداشته باشن. میزها اشتراکی هستن و هر کی میتونه میز کارش رو به انتخاب خودش توی روزهای مختلف عوض کنه. این خودش یه کم به فضا انعطاف میده. از طرف دیگه واقعا مجموعه دیوار تلاش کرده تا جای ممکن نگرانی نیروهاش رو در مورد ویروس کرونا درک کنه و براش یه راه حل خوب پیدا کنه. صبح که میرسی سر کار روی هر میز، یه برچسب ضدعفونی شده یا ضدعفونی نشده میبینی. تا وقتی برچسب به ضد عفونی شده تغییر پیدا نکنه اون میز استفاده نمیشه. این تدبیری که به کار بسته شده هم برای من خیلی جالبه و هم خیالمون رو خیلی جمع میکنه. من هم مثل بقیه سالها کاربر دیوار بودم و الان من از محیط و فضای کاریم در دیوار خیلی راضیم. چون آرامش زیادی دارم، دیوار شرکتیه که به اعضای خودش و همکاران خودش اهمیت میده و این برای من مهمترین دلیل همکاریم میتونه باشه. الکل ضدعفونی کننده و ماسک تقریباً در همه جای محیط کاری در دسترسه و همکاران بسیار رعایت میکنن و محیط کاری طوری طراحی شده که مدام به ما یادآور میشه که مواظب سلامتی خودمون باشیم. دیوار با دورکاری کاملاً منطقی برخورد میکنه و انتخاب نوع کار رو به خود اعضا میده و برای من که کمی از فضاهای اجتماعی طی یک سال و نیم گذشته دور شده بودم مهم بود که بدونم فضایی که مایلم به صورت حضوری توش کار کنم پروتکلها رو به نحو احسن رعایت میکنه. از طرفی فضاهای معاشرت زیادی توی محیط کاریمون داریم و من آدمی هستم که ارتباط و معاشرت با آدمها رو بسیار دوست دارم و دیوار از این نظر هم برای من فرصت بسیار مناسبی ایجاد کرده.
وقتِ همآموزی
به عنوان کسی که به تازگی وارد مجموعه شده و تازه داره توی محیط جا میافته، میتونم خیلی راحت بگم که اینجا فضای کافی برای پیشرفت فردی به نیروها داده میشه. من اگر بخوام برای یادگیری یه مهارتی وقت بذارم کاملاً ازش استقبال میشه و سختگیریای به جهت اینکه وقتم رو صرفاً توی حیطهی کاری و سمتم صرف کنم وجود نداره. اینجا یه سنت خیلی بامزه هم وجود داره. آدمها و همکارها برای آموزش دادن مهارت خودشون به بقیه بسیار دستودل بازن و حتی یه گروهی داریم که توش داوطلبانه همه به هم چیزایی که بلدن رو آموزش میدن. اسمش جلسات همآموزیه. اگه یه نفر مطلبی رو مطالعه کرده باشه و فکر کنه میتونه برای همه مفید باشه اون مطلب رو داوطلبانه با بقیه و با توافق زمانی به اشتراک میذاره. این هم یادگیریمون رو بالا میبره هم روابطمون رو صمیمانه میکنه و اون روحیه تیمی رو تقویت میکنه. اینجا یه سری جلسات گروهی روزانه هم داریم. تیمهای مختلف توی ساعات مختلف روز جمع میشن و گزارش کار به هم ارائه میدن و همدیگه رو در جریان برنامه کاری پیش رو میذارن. این جلسات مخصوصاً توی روزهای دورکاری برای ما اهمیت ویژهتری داره چون ارتباط اعضای تیم رو با هم حفظ میکنه. به جز جلسات روزانه که برای هماهنگی اعضا برگزار میشه ما با توجه به تسک روزانهمون کارمون رو شروع میکنیم. ممکنه اون کار پیدا کردن یا کشف کردن مسئلهای باشن که روش کار میکنیم. وقتی هم از این مرحله عبور میکنیم میریم سراغ مکتوب کردن موارد و طراحی کردن. البته که کار کردن تو شرکتی که توی این ابعاد بزرگه و این همه کاربر داره چالشهای خودش رو داره، اما از طرفی همین چالش برای من ویژگی جذاب کار توی دیوار هم هست. ما هر روز تلاش میکنیم کاربرامون تجربهی خرید بهتری از دیوار داشته باشند و اگر مسئله یا مشکلی با محصول خریدار شده دارند رو با ما در میون بذارن. دائم داریم روشهای مختلف موجود رو به کار میبندیم که رضایت بیشتری جلب کنیم. اینجا من با تیمی از طراحهای خیلی خوبی در ارتباطم و از طرف دیگهای بزرگ بودن مجموعه در ترکیب با فرصت یادگیریای که در اختیارمه بهم فضا میده تا آرزوهام رو در حیطهی کارم دنبال کنم. کاری که من تو ذهنمه بکنم و امیدوارم درست در راستاش قدم برداشته باشم اینه که کمک کنم آدمها بتونن نیازهاشون رو سادهتر رفع بکنن و توی این مسیر رفع نیازها به چالش و مشکلی برنخورن. یا اگه چالش و مشکلی وجود داره سعی میکنم شناساییشون کنم. و برای اونها راه حلی پیدا کنم. اگه کاربرا نیازی دارن که تا الان بهش پاسخ داده نشده من سعی میکنم اون نیازها رو پیدا کنم و براشون راه حل پیدا کنم. اگه بخوام سادهش کنم میتونم برگردم به همون عبارت معروف: آرزوم اینه که بتونم کاری کنم که کاربرا سریعترین و راحتترین راه رو برای رسیدن به شیر مرغ و جون آدمیزاد پیدا کنن. این شاید یه تاثیری باشه که من به عنوان یه عضو مجموعه دلم میخواد روی جامعه داشته باشم. مثلا من خودم زیاد از خرید و فروش ماشین سر در نمیارم. فکر میکنم تعداد کسایی که مثل من توی این زمینه بیاطلاعن هم کم نباشه. این یعنی که نیاز به وجود استارتاپی که بتونه به آدما تو خرید و فروش و ارزشگذاری ماشین کمک کنه همیشه وجود داشته و دیوار در قالب پروژهی کارنامه بهش پاسخگویی کرده. با کمک کارنامه میشه سطح کیفیت و نو بودن خودرو رو ارزیابی کرد و با توجه به اون تصمیم به خریدگرفت. به نظرم دیوار با این کار تونسته بازار خرید و فروشِ کالایی که خرید و فروشش همیشه با چالش همراه بوده رو توسعه بده و اعتماد جلب کنه. این توی جامعه خیلی تاثیرگذاره.
الان نه سال از راهاندازی دیوار میگذره. توی این سالها تغییرات زیادی توی سایت به وجود اومده. تو این نه سال یه عالمه کاربر توی موقعیتهای مختلف نیازهاشون رو با کمک دیوار سادهتر برطرف کردن. شاید توی هر کدوم از این موقعیتها، یه حس و حال یا یه نیاز متفاوت داشتن. ولی نقطهی مشترک همه اون موقعیتها این بوده که کاربرها لازم داشتن به نیازشون توی اون لحظه با کمترین دردسر پاسخگویی بشه. فکر میکنم این همون نکتهایه که مجموعه دیوار توی این سالها روش تمرکز کرده و سعی کرده تقویتش کنه. گاهی فکر کردن به این که همهی این معاملهها قبل از دیوار چه شکلی بوده، آدم رو متعجب میکنه.