از بچگی عاشق پفک بودم ، هر روز واسه خودم یه پفک کوچیک میخریدم و فارغ هر اتفاقی اززندگی لذت میبردم،این علاقه با من بزرگ شد و دیگه همه میدونن که من خیلی پفک دوس دارم .
تو هر موقعیت و یا حتی برای ابراز علاقه واسم پفک میخرن.
مهمونی خونوادگی بود که بعد مدتها همه دور هم جمع شده بودیم ، اینبار نوه ها هم تو جمعمون بودن
حدود ۱۵ نفر ، لینا لوله ای تازه وارد بازار شده بود
۲بسته بزرگ خریده بودیم ، دور هم با لذت و تعریف خاطرات بچگی مشغول خوردن پفک
ناگهان یکی از نوه ها خلاقیتش گل کرد و با پفک واسمون اشکال هندسی درست میکرد .
وای چه لحظه ای بود
لبه هر اسنک و با آب دهنش خیس میکرد و به بعدی میچسبوند
یسری از خنده روده بر شدن
یسری چشاشون و میبستن که نبینن
یسری هم مشغول تست و همراهی با کوچولوی جذاب