پریسا
پریسا
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

روزهای تاریک و روشن زندگی با سوراخ قلبی[داستان واقعی]

سوراخ قلب نوزاد

لین نوزادی بود که با مشکلات قلبی به دنیا آمده بود. مادرش از کبودی لب ها و انگشتان فرزند خود، به وجود بیماری قلبی شک کرده بود. آزمایشات و معاینه ی اولیه، نشان داد که او از مشکل نقض دیواره بین دهلیزی که سوراخ قلب هم نامیده می‌شود، رنج می برد. به همین دلیل به تشخیص جراح قلب در سن پنج سالگی برای او عمل ترمیم سوراخ قلب انجام شد.

مادر لین می گفت: شرایط خیلی ترسناکی داشتیم. فکر می‌کنم سخت‌ترین قسمت زمانی بود که فرزندم را از آغوشم به جراح دادم. گریه می‌کردم و نگران بودم که شاید او هیچ‌ وقت برنگردد. اما خوشبختانه دخترم الان 33 سال سن دارد.

مشکلات قلبی لین فقط به همین‌جا ختم نشد. او دچار اختلال بافت همبند یا سندرم مارفان بود که بر دریچه‌های قلب، مفاصل و پوست تأثیر گذاشته ‌بود. در نتیجه، زمانی‌که به‌دنیا آمد، خیلی بدن نرم و بی‌حالی داشت و تا سن چهار سالگی نمی توانست راه برود. دکترها اوایل فکر می‌کردند که ممکن است او به سندروم اهلرز-دنلوس مبتلا باشد( این سندروم مجموعه‌ای از مشکلات ارثی است که بافت همبند را تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند در انواع مختلفی ظاهر شود)؛ اما اینطور نبود.

سندروم مارفان و سکته قلبی

سندروم مارفان سبب شد تا لین بیشتر اوقات دچار درد قفسه سینه باشد. او در سن 23 سالگی با علائم درد شدید قفسه سینه، دچار حمله قلبی شد. در طول دهه 20 سالگی‌ سه بار او دچار حمله ایسکمی گذرا یا سکته ناقص قلبی شد. این شرایط زمانی اتفاق می‌افتد که لخته خون به‌ طور موقت جلوی رسیدن خون به مغز را بگیرد. از آن زمان لین از داروی وارفارین استفاده می‌کرد تا احتمال ایجاد لخته خون را کاهش دهد.

بارداری و بیماری قلبی

لین همیشه امیدوار بود که بتواند خانواده تشکیل دهد و فرزند خودش را داشته ‌باشد ولی دکتر قلب هشدار داده‌ بود که بارداری برای او و نوزادش، خطرات زیادی به همراه خواهد داشت؛ چرا که حاملگی فشار زیادی به قلب وارد می‌کند. اگر او می‌خواست بچه‌دار شود، ممکن بود تمام 9 ماه بارداری را در بیمارستان بگذراند. هم‌چنین احتمال داشت که فرزند او نیز با شرایطی مشابه او به دنیا آید. با این حال تصمیم او برای بارداری جدی بود!

دو سال بعد از ازدواجش، لین به طور طبیعی باردار شد. او مجبور بود که مصرف بسیاری از داروها را در دوران باردری قطع کند تا از نوزاد داخل شکمش محافظت نماید. لین دیگر نمی‌توانست قرص‌های وارفارین را مصرف کند و مجبور بود هرروز برای کاهش خطر ایجاد لخته خون، انوکساپارین (enoxaparin) به خودش تزریق کند.

با این حال، او احساس سلامتی می‌کرد و سی‌تی اسکن‌ها نشان می‌داد که او و بچه‌اش در سلامتی کامل به‌سر می‌برند. البته در طول زایمان، انگشتان و لب‌هایش به‌خاطر کاهش سطح اکسیژن خون، کبود می‌شد و همین طور او به‌مدت یک هفته در بیمارستان بستری بود تا پزشکان از سلامتی او و بچه‌اش اطمینان حاصل کنند.

فرزند لین، هارلی، الان تقریبا پنج سال دارد. لین می‌گوید: او برای من یک هدیه فوق‌العاده است. مادرش می‌گوید: «داشتن فرزند برای لین مثل یک رویا بود. او همیشه می‌خواست فرزند خودش را داشته‌باشد؛ اگرچه دکترها به ما گفته‌بودند که این اتفاق ممکن است هیچ‌گاه رخ ندهد.»

عمل جراحی ترمیم دریچه برای بار دوم

زمانی‌که هارلی کودکی نوپا بود، مشکل دریچه قلب لین بدتر شد. او برای ترمیم دریچه میترال قلب دوباره مجبور به انجام عمل جراحی شد. لین گفت: «مادرم مرا به بیمارستان برد. از پسرم و همسرم خداحافظی کردم زیرا می‌ترسیدم شاید دیگر آن‌ها را نبینم. این کار سخت‌ترین کاری بود که در کل زندگی‌ام انجام داده‌بودم. با این حال، باید نیمه پر لیوان را نگاه می‌کردم و با خود گفتم: «این عمل جراحی باعث بهبودی من می‌شود و هیچ اتفاق بدی نمی‌افتد.»

«زمانی‌که بعد از عمل جراحی چشمانم را باز کردم و صدای مادرم را شنیدم بسیار خوشحال شدم.» مادر لین به‌مدت سه هفته از او مراقبت کرد و بعد همسرش او را به خانه برد و شش هفته دیگر از او پرستاری کردند. بعد از گذشت این مدت زمان، لین توانست دوباره سلامتی‌اش را به‌دست آورد.

جای بخیه لین کم کم محو شد و دیگر خیلی به‌ندرت در مورد آن فکر می‌کرد. لین می‌گوید: من همیشه جای بخیه‌ ی کودکی ام را پنهان می‌کردم. زمانی‌که بزرگ‌تر شدم با خودم فکر کردم این زخم بخشی از من است و اگر کسی آن را دوست ندارد، مشکل خودش است.

غلبه بر مشکلات سلامتی به لین انگیزه داد تا نهایت استفاده را از زندگی‌اش ببرد. او قبل از عمل جراحی برای این‌که فشار کمتری به قلبش وارد شود، وزن خود را کم کرد و هنوز رژیم غذایی سالمش را ادامه می‌دهد. او در حال حاضر در یک فروشگاه کار می‌کند و امیدوار است که بتواند دوباره به دانشگاه برگرد.

دکتر فروزان نیا جراح قلب

قلبدردفشار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید