به واقع انجام مسئولیت اجتماعی در شرکت های ما چقدر مسئله پر رنگی هست؟ اصلا برنامه ای براش داریم؟ به نظرم وظیفه ما نسبت به مسئولیت اجتماعی همیشه انجام کارای خیلی بزرگ نیست! چند روز پیش با چندتا از دوستان در مورد موضوع جذب نیروهای خدمات یا نگهبان صحبت می کردیم و دوستان از تاکید کارفرماها بر استخدام افراد کم سن می گفتند. این تعیین شرط سنی برای بعضی از شغلها چقدر می تونه منطقی باشه؟ مثلا در صورتیکه همه شرکتها بخوان نیروهای خدمات کم سن استخدام کنن افراد سرپرست خانواری که سال ها شغلشون همین بوده در سنین مثلا 55سال باید چه کار جدیدی رو شروع کنن؟!به نظرم مدیران منابع انسانی اولین کسانی هستند که باید به این شروط استخدام اعتراض کنن و نگاه انسانی تری به شرایط واقعی جامعه داشته و سعی در متقاعد کردن مدیران ارشد سازمان داشته باشن.به نظرم انجام مسئولیت اجتماعی در ساده ترین شکلش توجه به همین موضوعات ریز اما حیاتی هست. استخدام و آموزش یک پسر جوان و بی تجربه تازه ترخیص شده از بهزیستی، استخدام نیروی خدمات 50ساله، فرصت دوباره به همکاری که یک بحران روحی رو گذرونده، مهیا کردن شرایط و اجباری کردن نهضت سواد آموزی برای نیروی خدماتی متولد 78 ، استخدام یک برنامه نویس با ناتوانی جسمی، انجام خریدهای شرکت از مراکز خیریه و... به نظرم ساده ترین کارهایی هستند که میشه جزو مسئولیتهای اجتماعی حسابشون کرد.درسته که همه شرکتها دنبال استخدام بی نقص ترین استعدادها و آدمهای درجه یک هستند، ولی میشه در کنار جذب بهترینها فرصتی هم به آدم های درجه دو و سه داد. به نظرم ما منابع انسانی ها وظیفه داریم تا با هوشمندی بدون اینکه لطمه ای به سازمان وارد بشه، مسئولیت اجتماعیمون رو در سکوت انجام بدیم!
به واقع انجام مسئولیت اجتماعی در شرکت های ما چقدر مسئله پر رنگی هست؟ اصلا برنامه ای براش داریم؟ به نظرم وظیفه ما نسبت به مسئولیت اجتماعی همیشه انجام کارای خیلی بزرگ نیست! چند روز پیش با چندتا از دوستان در مورد موضوع جذب نیروهای خدمات یا نگهبان صحبت می کردیم و دوستان از تاکید کارفرماها بر استخدام افراد کم سن می گفتند. این تعیین شرط سنی برای بعضی از شغلها چقدر می تونه منطقی باشه؟ مثلا در صورتیکه همه شرکتها بخوان نیروهای خدمات کم سن استخدام کنن افراد سرپرست خانواری که سال ها شغلشون همین بوده در سنین مثلا 55سال باید چه کار جدیدی رو شروع کنن؟!
به نظرم مدیران منابع انسانی اولین کسانی هستند که باید به این شروط استخدام اعتراض کنن و نگاه انسانی تری به شرایط واقعی جامعه داشته و سعی در متقاعد کردن مدیران ارشد سازمان داشته باشن.
به نظرم انجام مسئولیت اجتماعی در ساده ترین شکلش توجه به همین موضوعات ریز اما حیاتی هست. استخدام و آموزش یک پسر جوان و بی تجربه تازه ترخیص شده از بهزیستی، استخدام نیروی خدمات 50ساله، فرصت دوباره به همکاری که یک بحران روحی رو گذرونده، مهیا کردن شرایط و اجباری کردن نهضت سواد آموزی برای نیروی خدماتی متولد 78 ، استخدام یک برنامه نویس با ناتوانی جسمی، انجام خریدهای شرکت از مراکز خیریه و... به نظرم ساده ترین کارهایی هستند که میشه جزو مسئولیتهای اجتماعی حسابشون کرد.
درسته که همه شرکتها دنبال استخدام بی نقص ترین استعدادها و آدمهای درجه یک هستند، ولی میشه در کنار جذب بهترینها فرصتی هم به آدم های درجه دو و سه داد. به نظرم ما منابع انسانی ها وظیفه داریم تا با هوشمندی بدون اینکه لطمه ای به سازمان وارد بشه، مسئولیت اجتماعیمون رو در سکوت انجام بدیم!