امشب بی حوصله و کسل هستم علتش را هم اگر جویا شوید باید خدمتتان عرض کنم که خدا آدم بی منطق زورگو را نصیب نکند منظورم آدم هاییست که حرف حرف خودشان است ، متوسل به زور و اجبارند و اجازه صحبت کردن به کسی نمیدهد ، آنها اصولا محاسن دیگران را نادیده کرفته ، بر عیوب متمرکز میشوند سپس هر عیب را پتکی کرده و بر سر آدم میکوبند.معمولا پس از مواجهه با چنین افرادی از آنجا که مجبور شده ام صحبت هایم را بخورم و همان صحبت هایی را هم که کرده ام مورد توجه واقع نشده ، انگار غمباد میگیرم و تا چند ساعت مات و مبهوت و ساکتم .معمولا پس از یک انفجار آرام میشوم .کافیست یک نفر به ضامن تلنگر کوچکی بزند و بعد بووومب . ترکش ها گونه های مختلفی دارد گاهی به شکل صداهای نامفهوم جیغ جیغ، گاهی هم به شکل دریاچه نمک.امشب در مرحله ی غمباد ب سر میبردم که دست به ابتکاری جدید زدم ، گفتم خوبست بنویسم تا آرام شوم.به نظر کارآمد بود و احساس میکنم تسکین یافته ام.
خواننده عزیز شما در مواقع ناراحتی و پریشانی چه راهی را در پیش میگیرید؟