پست_مدرنیسم وتفاوت هایش با مدرنیسم در ادبیات"
نویسنده #مریم_گمار
پست مدرنیسم ابتدا در سال ۱۹۷۰ در کارهای معماری دیده شد اما امروز در فرهنگ و هنر، ادبیات ، سیاست و تکنولوزی هم دیده می شود در واقع پست مدرنیست معتقد است هم باید از دانش گذشته استفاده کرد و آن را با عقاید امروزی یعنی "مدرنیسم" تلفیق کرد و اینگونه هنر پست مدرنیسم پدیدار شد اما در مدرنیست ، گذشته وفرهنگ عوام را انکار میکند و فردگرایی و بر پایه عقل می باشد ما در پست مدرنیست با دال ها ونشانه (هستی) روبرویم در حالی که در مدرنیسم با مدلول ها و معنا (زبان)،
در مدرنیسم روایت داریم وبا "حتمیت" پیش میرود در حالی که در پست مدرنیسم با "عدم قطعیت" هرچیز روبرویم مثلا در"رمان پست مدرن "ممکن است گاهی جمله ناتمام بماند و یا حتی صفحه ای را سفید وسط کتاب بگذارند و یا به جای اول کتاب در اواسط کتاب مقدمه نوشته شود درواقع پست مدرنیست آزادی مطلق میخواد در حالی که این آزادی مطلق در ادبیات ممکن است با مشکلات بسیار همراه باشد برای مثال ممکن است خواننده خیلی سخت با رمان یا شعر یک پست مدرنیست ارتباط برقرار میکند
در حالی که در مدرنیسم چون از قواعدی کلی بهره می برند و روایت وقطعیت در شعر و رمان جاریست بنابراین بیشتر به دلها می نشیند و ارتباط بهتری با مخاطب برقرار میشود
در واقع هرگز نمیتوان گفت کدام یک بهتر و از منظر ادبیات والا تر است چرا که در "پست مدرنیسم" هم با نویسندگان بزرگی روبره ایم
چون "خورخه لوئیس بورخس" با داستهای کوتاه یا "گابریل گارسیا مارکز "با کتاب صدسال تنهایی، اگر بخواهیم بیشتر آشنا شویم می توانیم
از رمان آتش رنگ باخته نابا کف نام برد
او یک شعر خبری ساده را در این کتاب تفسیر میکند اما جالب این است که تفسیرِ مفسر از شعر شاعرانه تر و مخیل تراست و آسمان و ریسمان بهم می بافد که زیاده روی در پست مدرنیسم را نشان میدهد در رمان های پست مدرن ایرانی نویسندگانی چون منیرو روانی پور، سیمین دانشور وشهرنوش پارسی پور می توان نام برد.
از موارد مهمترین نشانه های پست مدرنیست در ادبیات می توان موارد زیر را نام برد؛
۱_عدم قطعیت۲_ایماژ به جای واقعیت ۳_عدم انسجام در رمان یا شعر۴_تناقض ۵_جابجایی مطالب ۶_زیاده روی در نوع نوشتار
و از موارد دیگر می توان ترکیب امور متضاد و بحث خود نویسنده با خود در متن و لو دادن فن وفوت های نویسنده را در خود کتاب دید
در "پست مدرنیست" زمان ومکان شکسته میشود اغتشاش در انسجام رمان یا شعر مشخصه وحتی از دید مخاطب نوع نوشتار عجیب و غریب دیده میشود
در مدرنیست نویسنده با زبان ادبی خالق جهان میشود اما در پست مدرنیست حتی خود نویسنده هم مخلوق زبان است و بیشتر به هستی شناسی بها میدهد در واقع در ادبیات پست مدرنیست زیادی روی ، عدم قطعیت وانسجام در رمان و شعر به وفور دیده میشود در رمان های پست مدرنیست به جای یک موضوع واحد، چند موضوع دیده میشود عشقی، سیاسی و عاطفی واین چند موضوعی و کش دادن داستان ، باعث میشود از اثر داستان بر مخاطب بکاهد
از شاعران و نویسندگان خارجی مدرنیست میتوان " تی اس الیوت" و جمیز جویس" رو نام برد
"تی اس الیوت"
شاعری امریکایی انکلیسی بود که سنت ها را شکست تا مدرنیته را به جهان بشناساند، زندگی الیوت صرف این پرسش شد که مدرنیته و معنای آن چیست ودر این راه تلاش بی وقفه وصادقانه کرد در نخسین اشعارش با نام «پروفراک» در سال ۱۹۱۷ و مجموعه مقالاتش «بیشه مقدس» به واکاوی موشکافانهای از جایگاه نقد و ضرورت نقد، ما را در فهم پارادوکسی که در زندگی تی.اس. الیوت نمایان بود یاری میرساند
"جمیز جویس"
"اولیس "بزرگ ترین اثر جیمز جویس است که در سال 1922 منتشر شد. رمان اولیس یکی از پرچم داران سبک جریان سیال ذهن و مکتب مدرنیسم است ،جیمز جویس از رمان نویسان ایرلندی است که با آثارش در ده نویسنده رمان نویس مدرن جهان ، نفر اول شناخته شده است
" نویسندگان و شاعران ایرانی مدرنیست"
از آغاز گران شعر مدرن میتوان احمد رضا احمدی و یدالله رویایی را نام برد و درحال حاضر گروس عبدالملکیان، بهزاد خواجات که اشعارشان وحدت و روایت دارد و منسجم است جزو بهترین شاعران مدرنیست هستند بهتر بخواهم بگویم ،این زبان شعری است که در مدرنیست بسیار اهمیت دارد وقتی در زبان آشنا زدایی و برجسته سازی رعایت شود، مطمینا محتوا لایه مند و تاویل پذیر میشود در حالی که در پست مدرن هستی شناسی و پدیدار شناسی مهم است
" چند مورد از رمان نویسان خوب پست مدرن "
۱____
"کتاب صد سال تنهایی مارکز "
بعضی نوشته های مارکز که مربوط به حضور کولیها در دهکده است که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می دهند، ادغام میکند و استفاده از سبک رئالیسم جادویی رمان را به اوج خود می رساند
مارکز در این کتاب مرز خیال و واقعیت را می شکند وبه تخیل و اسطوره کشیده میشود تا کتابی به سبک رئالیسم جادویی بنویسد
۲_
کتاب "گاو خونی" اثر جعفر صادقی
که ساختار و روایتی غیر واقعی و در رویا دارد هرکجای داستان نگاه میکنی فرق میان خواب وبیداری مشخص نیست در واقع رئالیسم جادویی است که با آمیخته گی واقعیت با جهان رویا نوشته شده
۳____
"رمان آزاده خانم اثر رضا براهنی"
در این کتاب ویژگی های پست مدرن به وضوح دیده میشود چون عدم انسجام ، عدم قطعیت ، نفی زمان و مرگ مولف ، چندصدایی، تناقض که اثر او را پست مدرن میکند این اثر اثری چند تکه ،هنجار شکن است که روایتی فاقد تسلسل و توالی منطقی است دارای زبانی لگام گسیخته وپریشیده است وقتی رمان یا شعری وحدت و یکپارچکی نداشته باشد ودر مقابل کثرت و تناقص در آن دیده شود یعنی پست مدرن می باشد.
"از مهمترین نظریه پردازان پساساختاگرا می توان میشل فوکو و لیوتار را نام برد"
میشل فوکو از مهمترین اندیشمندان پست مدرن شناخته شده از نظر فوکو عقلانیت و ساختارگرایی قفس میباشد و سد راه پیشرفت را می گیرد او در نظریاتش هرمنوتیک ، اقتصاد، پدیده شناسی در اًثارش مشاهده میشود نظریات مختلف فوکو اوایل شدیدا تحت تاثیر ساختارگرایی بود ولی بتدریج مسیرهای فراوانی را رفت که باعث شد جزو پست مدرنیست قرار بگیرد
شکی نیست که فوکو از شناخته شده ترین پست مدرنیست ها است. اما بیان دقیق این مسئله آسان نیست
در تحقیقات خود سخت نظریه گریز بود.
فوکو از طرح و تنظیم نظریه روی گردان بود و پیوسته تاکید می کرد که اکثر دانشمندان معاصر خود را در قالب نظریه ها و نظام های فکری دست و پا گیر محبوس کرده و در نتیجه آزادی اندیشه را از خود سلب کرده اند. بنابراین برای رسیدن به ژرفای اندیشه های فوکو باید بیش از هر چیز روش هایی را شناخت که او در مطالعاتش به کار برد.
آثار میشل فوکو دریچه های جدیدی به علوم مختلف از جمله ؛ فلسفه مدرن ،جامعه شناسی ،تاریخ فلسفه و غیر گشود. خیلی ها او را پوچ گرا ، پساساختارگرا ومنتقد مدرنیته می شناسند
از مهمترین اثار او در بحث پست مدرن می توان کتاب )تاریخ جنون ) را نام برد.
کاربرد پسامدرن صرفا معنای تاریخی ندارد ومقصود ، پیدا شدن جریانی از پس از مدرنیسم نیست بلکه دقیق شدن، مشروط شدن و کامل شدن مدرنیست است
به گفته ی لیوتار پست مدرن ؛( درک مدرنیسم است به اضافه ی بحران هایش ) بحران نقش بسیار مهمی در پست مدرن دارد چرا که با وجود مدرنیسم، پست مدرن در واقع مانند حاشیه عمل میکند
به قول بابک احمدی؛ بحران هایش زنده است
به گفته هابرماس؛ پست مدرن بیشتر تداوم جریان مدرن را ثابت می کند نه پایانش را.
در واقع در آغاز) مهمترین هدف پست مدرن( جواب دادن به سوالات "مدرنیست و نقد" آن بود اما از آنجا که در هر نظریه جدید خیلی ها نظر میدهند ودر پی اثبات و یا پایان دادن به آن نظریه هستند بنابراین در این کشاکش چندین مسئله دیگر پدیدار میشود.
و پساساختار گرایی دو مسئله را نمایان می کند؛
۱_ از یک سو گسستن از برخی از پیشنهادهای ساختارگرایی بود مانند "نقد دریدا به لویی استروس "
۲_ از سوی دیگر ماندن در ساختارگرایی بود مانند بسیاری از "عقاید لیوتار به عقاید فوکو"
در و اقع پست مدرن آفرینش هنری ونظریه جدید نبود بلکه حاشیه ای بر مدرنیست است
"لیوتار از مهمترین نظریه پرداز پست مدرن"
در "مقاله ی درآمدی بر پست مدرنیسم" میگوید؛ نبودن معنا در اثر ، سازنده منش پسامدرن است.
در واقع پست مدرنیست خواهان آزادی کامل در همه چیز است، از روایت گرفته تا انسجام و حتی بی معنی نوشتن .
و به نظر من نویسنده و شاعر و منتقد ) متنی که معنا نپذیرد به انسجام و روایت نرسد مطمینا راه به جایی نخواهد برد وجز آشفته بازاری در ذهن مخاطب چیزی را تداعی نخواهد کرد (
یک "شاعر و نویسنده" اول باید از مدرنیست گذر کند، به استقلال کامل برسد ،" قائده مندی" را یاد بگیرد آنگاه اگر توانست چیزی بر علم این جهان و زبان ادبی بیفزاید، متاسفانه چیزی که درجامعه ما جا افتاده آنارشیستی بیش نیست ما نمیتوانیم به اسم پست مدرنیست هرشعر و داستان بی ربطی را بنویسم و به خورد جامعه و مخاطب دهیم چرا که این مدل نوشتار مطمینا بعد از مدتی کوتاه رو به فراموشی سپرده میشود چرا که نمیتواند با مخاطب همزاد پنداری و ارتباط برقرار کند
باز در داستان و هنر کمی دست آفرینده باز تر است و مخاطب را کمی ترغیب میکند همراه نویسنده و آفرینده به آخرش فکر کند اما در مورد شعر باید بگویم بسیار دست هایمان بسته تراست
برای مثال ؛ مخاطب شاید با چندصدایی که شعر را زیبا تر میکند بتواند کنار بیاد اما با بی روایتی، عدم انسجام و چند موضوعی در شعر فکر نکنم همچنان که خیلی از شاعران فکر میکنند می توانند بدون گذشتن از مدرنیست پا را فراتر نهاده و به پست مدرنیست در شعر برسند، اما آنگونه که در بالا گفتم این گونه اشعار به یادها نمیماند و تاریخ انقضایی کوتاه مدت خواهد داشت
و خوب میدانید که آرزوی هر نویسنده وشاعر به یاد ماندن در اذهان مردم و مخاطب میباشد
" دوست دار ادبیات " #مریم_گمار