Parsa Mirzaei
Parsa Mirzaei
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

پسران بد | S1 E1

❣️پسران بد
?اپیزود اول
⚡اکت اول
?شروع:

الکس: پسر اون کوکائین هارو بیار»
رانی: ب ب ب باشه ا ا الان میارم»
الکس:همونجا هم بسته بندی کن اسکایلر بدون بسته بندی قبول نمیکنه»

ساعت ۵:۳۰ به وقت برلین
آلمان,برلین،کارخانه مواد سازی اسکایلر

اسکایلر:ک*یری های عوضی! اون ننه جن*ده ها کجان!»
برد:قربان باید تا چند دقیقه ی دیگه برسن»
اسکایلر:احمق من ۱۰ دقیقه دیگه جلسه مهمی تو شرکت فایر ورک دارم!»
گوشی اسکایلر زنگ زد.
اون ادوارد رییس فایر ورک بود.
ادوارد:هی عوضی الان ۱ ساعته ک نیومدی!»
اسکایلر:ام قربان الان پنج و سی و پنج دقیقس ولی قرار ما ساعت شیشه»
ادوارد:مردک کو*نی مگه من با تو شوخی دارم!
الان ساعت هفته!!!»
اسکایلر تا اینو شنید پشماش ریخت
اسکایلر: ق ق قربان ولی...»
ادوارد:ساکت شو ننه ج*نده این معامله تمومه!»
اسکایلر: ن... لعنتی قطع کرد!»
برد: هه خخخخ»
اسکایلر:تو الان خندیدی؟»
برد:نه نه»
اسکایلر کله ی برد رو گرفت و کوبوند به دیوار و بعد با قمه زد تو گلوی برد و برد خفه شد و خون دیوار و زمین رو گرفته بود
اسکایلر از پنجره دید الکس و رانی با یه کیف دارن میان تو کارخونه
اسکایلر:ایندفه کو*ن*تونو پاره میکنم.»

آمریکا . نیو یورک . یک هفته قبل . گارگاه نورمن . ساعت ۳ شب.

والتر:هی الکس این نورمن عوضی کی میاد؟»
الکس:نمیدونم... لعنتی یه صدا شد قایم بشو!»
والتر و الکس پشت مبل قایم شدن
یهو برق روشن شد
اون نورمن بود
یک تولید کننده و اشپز(اشپز مخدر)و شریک قدیمی والتر یعنی دوست بچگی الکس

والتر یه طناب پیدا کرد و یک پیچ گوشتی
از زیر مبل

همون موقع نورمن گفت: هی بیا بیرون ال کارمو میدونم تویی عوضی معتاد باز اومدی دست پختمو ببری!»

والتر اومد بیرون و گفت:هی نورمن منم»
نورمن:وات وات تو که از دره پرت شدی پایین»

الکس سریع از پشت با طناب دستای نورمنو گرفت و والتر با پیچ گوشتی زد تو شکم نورمن
نورمن: عوضی! ننتو ...!!»
والتر:بگو بینم اون جنسا کجان؟»
نورمن:عمرا بگم!»
والتر هفت تیر نورمنو برداشت و کرد تو دهن نورمن و گفت حرف اخری نداری؟
و اصلا نزاشت اون حرف بزنه و شلیک کرد

الکس:لعنتی پاشید به من!»
والتر:خفه شو و جنسا رو پیدا بکن بدون اونا اسکایلر جاناتان رو ازاد نمیکنه»
الکس:بیخیال درسته اون برادرمه ولی ناتنیه و همجنسگرا... حالا بیخیال ببین میدونم اون یه بار جونتو نجات داد ولی اون عوضیه و تورو به صورت همجنسگرایی دوست داره»
والتر:اسکل من فقط به خاطر اون جنسایی ک تو شکمش جاساز کردم موقع جراحی فک میکنم اگ میخوای میتونم بعد این کار بکشمش»

الکس:میدونی... بی خیالش»
والتر:تو احمقی پسر... یک احمق واقعی،بیا بریم جنسا رو پیدا کنیم.»

?ادامه دارد...

انچه در قسمت بعد میفهمید...

والتر و الکس جنسا رو پیدا میکنن و میرن المان اما پلیس والترو میگیره و به الکس میگه فرار کن و بقیه جنسارو پیدا کن
و رییس پلیس تا میفهمه بازم جنس درکاره تیر اندازی میکنه با الکس و ...



#پسران_بد_فصل__یک

پایان

الکسنورمنوالترداستان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید