در انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه، اصل بر معرفی نامزد و دعوت شهروندان به رای دادن است. اما در انتخاباتی که جناح رهبر هم دوپینگ کرده و با مهندسی آن رقبا را از حقوق و فرصت های قانونی محروم می نماید،
- معرفی نامزد به سه اصل وابسته است :
تشکیل فراکسیون میتواند تغییر معناداری در سیاست های ملی و بهبود معیشت مردم ایجاد نماید ویا مانع تجاوز سیستماتیک حاکمیت به حقوق آزادی شهروندان شود ؟
هر اندازه درصد شهروندان مایل به رای دادن کاهش یابد، مشروعیت معرفی نامزد کمتر میشود. در انتخابات در حوزه هایی با مشارکت کمتر از 33 درصد واجدین شرایط، معرفی نامزد رانت خواری سیاسی است.
آیا مهندسی انتخابات، مانع تشکیل فراکسیون اقلیتی میشود که بتواند با تبیین علل اصلی مشکلاتبه معرفی بانیان آن بپردازد؟ آیا تشکیل فراکسیون ممکن است که بتواند در مقابل تحقیر ها، تبعیض ها و سرکوب ها بایستد و به مصاف قانون شکنی های رهبر برود؟
- بعد از بیانیه گام دوم و تغییر استراتژیک رهبر، معرفی نامزد به ویژه در کلان شهر ها به 3 دلیل ناموجه است:
ناممکن بودن اصلاحات اساسی و ضروری به علت آنکه رهبر آنهارا خط قرمز خود می خواند.
عدم مشارکت اکثریت ایرانیان و برگزیدن راهبرد مقاومت مدنی به جای رای دادن.
رد صلاحیت تمام داوطلبانی که علت العلل مشکلات سیاست های فقرگستر، فسادپرور و انزواآور آقای خامنه ای میدانند و معتقدند تا زمانی که نتوان رهبر را به پذیرش مطالبات اکثریت ملت مجبور کرد، کشور به قهقرا خواهد رفت.
- معرفی نامزد در حالی که تاثیری در بهبود وضع مردم ندارد، پیامد های منفی به شرح زیر دارد :
تشویق رهبر به گسترش دامنه نظارت استصوابی و رد صلاحیت های بیشتر، زیرا در هر حال احزابی از اصلاح طلبان با معرفی نامزد، مردم را به دادن رای فرا میخوانند.
با قبح زدایی از کودتای انتخاباتی، به آن جلوه ای رقابتی می بخشد.
به رهبر بهانه میدهد که با ایجاد هراس از پیروزی اصلاح طلبان، جناح مشتت خود را متحد؛ عدم معرفی نامزد به نام اصلاحات، اختلاف جناح اقلیت رهبر را آشکار و نهادینه میکند.
شکست فاحش حکومت یکدست را در حل مشکلات و مهار گرانی و تورم، تحت الشعاع پیروزی انتخاباتی از قبل تضمین شده آنها قرار میدهد.
آقای خامنه ای را با راهبرد نظامی گری و حاکمیت سپاهیان بر مقدرات میهن و مردم، بیشترین نقش را در اوضاع فاجعه بار کنونی ایفا میکند، تا تطهیر و از کانون انتقاد ها و اعتراض ها خارج میسازد.
اصلاح طلبان را در مقابل اکثریت مردم قرار میدهند که انتخابات فرمایشی را تحریم کرده اند. روشن است هرچه جریان اصلاح طلبان از اکثریت ملت فاصله بگیرند، جامعه دو قطبی تر و مستعد خشونت ورزی بیشتر میشود که ایفای نقش توسط آنان را در شرایط اضطراری را نیز ناممکن میسازد.
بین بدنه اصلاحات با احزاب و تصمیم گیرندگان شکاف ایجاد میکند، زیرا آنان مخالف معرفی نامزد هستند.
- تشکیل فراکسیون اقلیت از نمایندگان مستقل و منتقد، حتی در مجلس سپاه ساخته فوایدی دارد :
تجربه مجلس فعلی نشان میدهد که تشکیل فراکسیون منتقدان با معرفی نامزد در کلان شهری مانند تهران ارتباط ندارد و مستقل از آن تشکیل خواهد شد.
اگر سررشته امور در دست جبهه پایداری بود و افراط گری ها از آنها سرچشمه میگرفت، تلاش برای تشکیل فراکسیون اقلیت شاید توجیه می یافت؛ زیرا ممکن بود که با تکیه بر افکار عمومی و گفت و گو با نمایندگان مانع تندروی آنها شد. اما وقتی استراتژی شخص رهبر، توسعه ستیز است و هرگونه اعتراض را به شد سرکوب میکندو به افکار عمومی نیز اعتنایی ندارد، معرفی نامزد با هدف جلوگیری از تندروی های جبهه پایداری، تاثیری در راهبرد های ملی ندارد و باری از روی دوش مردم برنمیدارد، بلکه از اعتبار اصلاح طلبان می کاهد و بر نا امیدی مردم می افزاید. تجربه شکست خورده فراکسیون امید، پیش روی چشم ماست.
به جای شریک جرم شدن، راهبرد اصلاح طلبان باید آزاد کردن انتخابات باشد، با این شعار که:
ما فقط در انتخابات آزاد شرکت میکنیم؛ انتصابات رهبر نیاز به رای ملت ندارد.
به قلم سید مصطفی تاجزاده در پیج اینستاگرامی : seyed.mostafa.tajzade