پروانه ساجدی
پروانه ساجدی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بوته‌های گل سرخ

بوته‌های گل سرخ

ز خزانی كه گذشت بر آن‌ها

زرد و بی‌رنگ شدند

زير رگبار زمستان، خشک و بی‌برگ شدند

به اميد نوبهاری كه رسد باز از راه

ريشه در خاک دوانده، سخت و جان‌سنگ شدند

آب و خاک، گر چه كه شد در همه جا آلوده

شاخه از شاخه جدا، دور ز هم يكدل و يكرنگ شدند

آفت از حد بگذشت، باغچه شد پر اندوه

گل به گل‌خانه شد و فاتح هر جنگ شدند

"بشنو اي گل من، می‌رسد اينک بهار"

ز نسيمي كه كند پيکر تو غرق نشاط

سبز و پر برگ شوى

به جوانه بنشينی، پر ز گلبرگ شوی

عطر گلبرگ تو آميخته با شبنم صبح

مرهم زخم دل عاشق دلتنگ شوی

غنچه‌ى سرخ لبت بشکفد از بوسه‌ى نور

جلوه‌گاه هنر و نغمه‌ى سارنگ شوى

بلبل از شوق وصال تو سرايد گلبانگ

دفتر زهد و دغل را، همه آهنگ شوی

"بشنو ای گل من، می‌رسد اينک بهار...."


پروانه ساجدی (کپی با ذکر نام)



شعرشاعرشعرفارسیپروانه‌ساجدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید