من و پنجرهای رو به آسمان آبی
من و شاخساری بر تراسی خالی
من و كبوتری بر پشت بام همسايه
من و شعاع نوری از مسير سايه
من و گرمای جانبخش آب دوش
من و آواز هايده و خانم گوگوش
چه كسی میداند؟ كه من اينجا به همين دلكوكم
نه كسی بسته به من دل، نه به كس مشغولم
ميكنم قصد سفر با پر پرواز خيال
كه به رفتن نه يقين دارم و نه مشكوكم
پروانه ساجدی (کپی با ذکر نام)