پروانه ساجدی
پروانه ساجدی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

هستی

به خدا که کس نگیرد پس از این سراغ دل را

که به اشک می سپارم پس از این فراق گل را

من و اندوه جدایی، من و رسم بی وفایی

به جهان ندیده خوش‌تر، شب وصل و آشنایی

هستی‌ام، نور امیدم، گل باغ زندگانی

برود به خانه‌ی بخت به سرای شادمانی

به امین‌ترینِ خویشم، نسلی از تبار پاکان

مظهر عشق وصداقت، دل بی‌بدیلِ اشکان

به چنین جلال و شوکت، گذرند ز طاقِ نصرت

به بهاران چو شکوفه، بنشینند به طراوت

ز قدومِ سبزِ سادات، به امیدِ اجرِ طاعات

که در آغوش بگیرند، همه آرزو و حاجات


پروانه ساجدی (کپی با ذکر نام)



شعرشاعرشعرفارسیپروانه‌ساجدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید