?
نمیدانم شما هم این مورد را تجربه کردهاید؟
فردی در نحوه انجام کاری یا یک موضوع نظری ناآگاه و بسیار پرت هست و اصلا هم قبول ندارد که نمیداند و بلد نیست و نظر، فکر یا نگاهش غلط هست و بدون دلیل و سند بر رای و حرف خودش پافشاری میکند.
در مواجه با این افراد حرص میخوریم یا شاید عصبی و ناراحت شویم، بعدها با یادآوری آن لحظه در ذهنمان سرزنشش میکنیم که چرا حرفمان را گوش نمیکرد؟ یا با خودمان میگوییم مگه میشه آدم اینقدر پرت باشه؟ و ... اما روزی فردی را میبینیم که نسبت به فرد قبلی چندین درجه بدتر هست و اگر این نفر جدید را مبنا و معیار و نقطه صفر محور بگیریم فرد قبلی از نظر دانش و آگاهی قابل تحسین هست و طبیعی و معمولی بوده.
چند سال قبل برای هزینه دانشگاه و مشکل مالی که داشتم مدتی در فردوسی جنوبی در یک مغازه که روزرنگ و شبرنگ و رولهای خودچسب میفروخت، کار میکردم. فروش و مغازهداری از آن شغلهایی است که به قول معروف همه مدل آدم میبینید.
مدتی که آنجا بودم به ندرت پیش میامد که کسی برای اندازه گیری مقداری که از جنسها نیاز داشت از متر استفاده کرده باشد. اکثر افراد تقریبی میگفتند و اما گروهی از آنها روشهای متفاوتی برای اندازهگیری استفاده میکردن مثلا: فردی میامد و به قدر یک ناخن انگشت کوچک پا نمونه جنس داشت و در جواب چقدر بِبُرم؟ میگفت: چهار وجب با انگشت باز و یکی با انگشت بسته تا انگشت وسط، یا اندازه این کمربند و بار دومش تا سوراخ سوم، خودکار یا مدادی را میچرخاند و میگفت ۴ تا خودکار و پنجمی تا انتهای درش. و خلاقیتها ادامه داشت: بند کفش، آستین کاپشن، کتاب، روزنامه، کیف پول، ساک خرید، دستکش، شال گردن، عینک... در واقع هر چیزی جز متر برای اندازهگیری استفاده میشد. تازه اگر ۵ سانت جنس بیشتر بریده میشد خریدار آشفته میشد که چرا دقت نمیکنی؟ و من دقیق گفتم چقدر میخوام و شروع به سروصدا میکرد یا زیر لب غر میزد. من حرص میخوردم و با خودم میگفتم: مگه متر از دنیا حذف شده و این روشهای مزخرف و عجیب برای اندازه گیری چیه؟!
تا اینکه یک روز خریدار منحصر بفردی به مغازه آمد...
آقای میانسال خوشپوش و آراستهای که کمی طاس بود با یک بندانگشت از جنسی وارد شد و بعد از مشخص شدن نوع جنس در جواب سوال چقدر ببرم؟ از جیبش یک تکه کش نخی پهن سیاه از این مدلهای که معمولا در کمر دامن دوخته میشود، درآورد و در میان بهت ما شروع به کشیدن و زور زدن کرد و با خودش میگفت: چقدر کشیدم؟ نه... اینقدر زور نزدم! و مشکوک به میزان زوری که برای کشیدن کش زده بود با خودش حرف میزد و دقت کنید میزان زورش را حفظ کرده بود!! آخر هم به نتیجهای نرسید و در میان بهت و حیرت من و دوستان فروشنده داخل مغازه رفت که دوباره اندازه بگیرد و دیگر نیامد. من حدس میزنم لابد وسیله اندازهگیریش را گم کرد و حالا راهی برای سنجش نداشت
✒
به نظرم بد نیست گاهی نگاهی به خودمان بیاندازیم و ببینیم کجای زندگیمان را داریم با کش پهن نخی سیاه اندازه میگیرم و چقدر دیگران را حرص میدهیم و قواعد علمی و منطقی را انکار میکنیم و بر سر استفاده از روش غلطمان بیهوده زور میزنیم
پیام شیرمحمدی