پیمان پرهیزکاری
پیمان پرهیزکاری
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

دراماتورژی احتضار، مرگ و پادشاه خورشید

پوستر فیلم-پرفورمنس «پادشاه خورشید»
پوستر فیلم-پرفورمنس «پادشاه خورشید»

فیلم-پرفورمنس (Roi Soleil (2018 دومین مواجهه‌ی آلبرت سرا با مرگ لویی چهاردهم [پادشاه خورشید] است، برخلاف فیلم قبلی او، مرگ لویی چهاردهم (۲۰۱۶) دیگر خبری از ژان-پیر لئو نیست. همه چیز در یک گالری در لیسبون می‌گذرد و لحظات پایانی مرگ لویی چهاردهم در این گالری تجسد می‌یابد.

سرا به نفع خودِ مرگ، و لحظات احتضار لویی چهاردهم کلام را دور می‌ریزد و روی مهم‌ترین نقطه‌ی افتراق بین یک انسان و جسد دست می‌گذارد؛ تنفس. در تمام طول این حدود یک ساعت، ریتم تنفس بازیگر نقش لویی چهاردهم است که بر تمام گستره‌ی گالری و فیلم طنین‌انداز می‌شود. هر رفت و آمد، هر دم و بازدم یک قدم لویی چهاردهم را به مرگ نزدیک‌تر می‌کند، او که پیش از پنج سالگی به سلطنت رسیده، حالا تمام آن سال‌ها را در تنفس خود و آه‌هایی که می‌کشد می‌ریزد.

او توانایی تکلم خود را از دست داده است و به واسطه‌ی تغییر شکل تنفس سعی دارد تا چیزی را بیان کند، این‌که چرا در این آخرین لحظات تنها خوراک‌هایی که در اختیار دارد برای اون دلپذیر نیستند و این موضوع فقط و فقط با نوع نفس کشیدن او به تماشاگر رسانده می‌شود، گویی تنها شکل بیان همین تنفس است.

سرا با حذف کلام و جایگزینی آن با تنفس مرگ را احضار می‌کند و لحظه به لحظه آن را شکل می‌دهد، گویی در حال دراماتورژی احتضار است و نه به وسیله‌ی کلام بلکه با تن و تنفس لویی چهاردهم آن را برای ما جسمانی می‌کند. تماشاگر در تقابل با مرگی زنده و جاندار قرار می‌گیرد که به آرامی اندام‌های لویی چهاردهم را در برمی‌گیرد و او را ناتوان‌تر می‌کند تا در نهایت به خود مرگ برسد و بر کف گالری جان بدهد و بمیرد.

مرگ
اسیر در افق رویداد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید