سلام. در این پست قصد دارم که راجع به کتاب «ربکا» نوشته «دافنه دوموریه» بنویسم و اون رو معرفی کنم. نسخهای که من دارم رو حسن شهباز ترجمه کرده و توسط انتشارات جامی چاپ شده.
ربکا رو خانم دوموریه در سال ۱۹۳۸ نوشته و یک داستان کلاسیک حساب میشه. این کتاب رو دوستی به نام سینا به من قرض داد و مطالعهش چون گرفتاریهای کاری زیادی داشتم چند ماهی طول کشید. نسخهای که من مطالعه کردم حدود ۵۰۰ صفحه بود و خیلی هم خوب ترجمه شده بود (با تشکر از آقای شهباز). اگه اشتباه نکنم کتاب ۲۱ فصل داشت و از فصل ۱۵ جذابیتش برای من خیلی بیشتر شد. اما داستان این کتاب راجع به چیه؟
داستان در یکی از شهرهای انگلستان شروع میشه و از زبان دختری که اسمش هم مشخص نیست روایت میشه. فضای داستان هم من رو یاد فیلمهای انگلیسی قدیمی میندازه دقیقا. این دختر به نوعی پرستار یک زن میانسال هست که همهجا اون رو همراهی میکنه. این دختر در عکسها و مجلهها، تصویر عمارت ماندرلی رو میبینه و خیلی مشتاق هست که روزی اونجا رو از نزدیک ببینه.
ماندرلی عمارت بسیار اشرافی هست که در اون سالنها، اتاقها، کتابخانه و استراحتگاههای بزرگ و شیکی وجود داره، کنار دریا هست و خدمتکارهایی هم در اون مشغول به کار هستند.
در یکی از سفرها و در سالن انتظار هتلی این دختر ساده با شخصی آشنا میشه به اسم ماکسیمیلیان دووینتر صاحب عمارت اشرافی ماندرلی که همسرش به تازگی فوت شده. آقای دووینتر پس از مدتی از دختر راوی داستان خوشش میاد و باهم ازدواج میکنن.
اسم همسر فوت شده آقای دووینتر ربکا هست و با این که فوت شده ولی در همهجای کتاب در داستان حضور داره. ربکا زنی بوده بسیار زیبا، جذاب، جسور و با سلیقه که تقریبا همه اون رو دوست میداشتن.
آقای دووینتر به همراه همسر تازه خودش به ماندرلی میرن و همه چیز خوبه تا وقتی که عروس جدید متوجه میشه آقای دووینتر یا همون ماکس از هر چیزی که مربوط به ربکا میشه و اون رو یاد ربکا میندازه دوری میکنه و همین موضوع باعث میشه که اون بیشتر راجع به ربکا کنجکاو بشه و کمکم به این فکر میفته که در هیچ چیز نمیتونه با ربکا رقابت کنه و آقای دووینتر ربکا رو خیلی بیشتر از اون دوست داشته تا این که … (ادامه داستان کتاب رو نمیگم که اگر قصد مطاعه اون رو دارید لذتش رو براتون از بین نبرم)
کتاب ربکا در سال ۱۹۴۰ به صورت فیلم هم دراومده که توسط آلفرد هیچکاک ساخته شده. الآن که مشغول نوشتن این پست هستم خودم هنوز فیلمش رو ندیدم.
ربکا رمان خوب و سرگرم کنندهای بود و من به راحتی تونستم فضای داستانش رو تصور کنم و پیشنهاد میکنم شما هم مطالعهش کنید.
شاد باشید.