ویرگول
ورودثبت نام
پدرام میرعلی
پدرام میرعلی
خواندن ۵ دقیقه·۱۷ روز پیش

چــرا جـوکـر مـتـولـد شــد؟

تصور کنید، خانه ای پر از گاز باشد بی شک کوچک ترین جرقه آن را منفجر خواهد کرد. جامعه از هم گسیخته ای که غرق در فساد و نابرابری باشد دچار رکود می شود و ساکنینش مخرب خواهند بود.

در این جامعه اگر کسی دیوانه وار بخندد از خوشحالی نخواهد بود، زیرا شادی معنایی ندارد، بنابراین انباشته از گاز می شود و منتظر کسی می ماند تا آن جرقه را روشن سازد. بخاطر داشته باشید هیچ جرقه ای به خودی خود تولید نمی شود، طی شرایطی قابل پیشبینی به وجود می آید. شرایط جرقه شدن در آدمها تابع دوره مشخصی از ریشه های معیوب، کودکی تحت فشار ، اجتماع رو به زوال و حتی ژن های نهفته ای است که روزی باید بیماری را بروز دهند.

بیاید فیلم "جوکر 2019 اثر تاد فیلیپس را بررسی کنیم.

برسی هرم مازلو در فیلم جوکر

برای بررسی جوکر از هرم مازلو شروع می کنیم. هرم مازلو یک نظریه روانشناسی است، که نیاز های انسان را به صورت ارزشی از پایین به بالا دسته بندی می کند، طبق این نظریه مراتب این نیاز ها درون ما به مرور بوجود می آیند و دسته بندی این نیاز ها از پایین ترین به سوی بالاترین به این صورت است:

1 نیاز های زیستی: مثل خوراک پوشاک و مسکن

2 نیاز های امنیتی: امنیت توی جامعه در مقابل خطرات، امنیت عاطفی یا امنیت شغلی و ...

3 نیاز به احترام: ما انسان ها اصولا نیاز به مورد احترام قرار گرفتن داریم چه در خانواده و چه در جامعه اگر این نیاز بر طرف نشود ممکن است دچار عقده هایی بشویم و برای جلب توجه دست به هر کاری بزنیم.

4 نیاز های عاطفی: همه ما احتیاج به مهر و محبت و عاطفه داریم و این یک اتفاق اجتناب ناپذیره

5 نیاز به شکوفایی: یعنی شکوفا شدن تمام استعداد های پنهان ما و فرق نمیکند که این استعداد چه باشد به گفته مازلو آنچه انسان می تواند باشد باید بشود.

و اما ارتباط هرم مازلو و فیلم جوکر

شخصیت اصلی داستان یعنی آرتور نیاز های زیستی اولیه اش به سختی بر طرف می شود، او شغل درستی ندارد و مدام امنیت جانیش به خطر می افتد. از لحاظ عاطفی همچنان وابسته به مادر است و هیچ عشقی ندارد. کمبود های عاطفی او بگونه ای پیش رفته که عشق خیالی در سر می پروراند. نداشتن امنیت شغلی و عاطفی او را بیمار کرده و مورد احترام کسی نیست، با همه این بدبختی ها آرتور در ذهن خود آرزو هایی دارد و می خواهد مورد توجه و احترام قرار بگیرد، میخواهد دیگران را خوشحال کند، او می کوشد کمدین باشد، نوعی نیاز به شکوفایی که در مراحل بعدی هرم مازلوست. اما چگونه ؟

ابتدا کمبود های آرتور....

فروید معتقد است اگر نیاز های نوزاد از زمان شیرخوارگی تامین نشود در او عقده هایی بروز خواهد داد، مثلا از دهان ارضا نشود در بزرگ سالی با پرخوری، اعتیاد به الکل یا سیگار، این نیاز را برطرف می کند. بر اساس این نظریه سیگار کشیدن آرتور آن هم با ولعی خاص یک نشانه محکم از برآورده نشدن نیازهای کودکی اش است. زمانی که در کوچه مورد ضرب و شتم قرار می گیرد خودش را به صورت جنینی در رحم مادر جمع می کند و آبی که از درون گل روی سینه اش بیرون می جهد نمادی از آزار جنسی در دوران کودکی است. مادر آرتور بیمار است و اهمیتی به پریشانی او نمی دهد و ما به مرور متوجه می شویم این مسئله از کودکی وجود داشته و عشق خیالی او زنی در همسایگی است که به آرتور محبت می کند. آرتور پدر ندارد و از کودکی این کمبود محبت پدرانه را حس کرده است، این حس در تصورش نسبت به موری شومن مورد علاقه اش در برنامه تاک شو می بینیم. آرتور می خواهد بخنداند، عطش شاد بودن برای او با شاد کردن دیگران و انتخاب شغل کمدینی فرو خواهد نشست اما از شغلش بعنوان دلقک اخراج می شود و با شدت گرفتن بیماری مادرش و فهمیدن پیشینه خود به سوی فروپاشی می رود.

و اما برخورد جامعه در مقابل کمبود های اش ....

او مورد آزار دائمی است، مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و نارو می خورد، به او بی احترامی و بی اعتمادی میشود و مدام مورد تمسخر است حتی بیماری اش درک نمیشود، زندگی او یک تراژدی است، یک ضرب المثل ایرانی میگوید: آنکس که میگرید یک درد دارد ولی آنکس که می خندد هزار و یک درد دارد. آرام آرام انبار خشمش انباشه می شود و به جای می رسد که در برابر سرکوب ها مقاومت می کند. سرکوب هویت او در رسانه ها، که ازخود دربرابر آن سه مزاحم در مترو دفاع کرده است نادیده گرفته می شود، و رسانه ها از آن سه شرور شهید می سازند، او را بسوی یک خودکشی دربرابر رسانه ها سوق می دهد. اما ورق برمی گردد و تمسخرش در آن برنامه کمدی این جرقه را به سوی منبع گاز می کشد. در ابتدای فیلم اخبار اعلام میکند که زباله ها در شهر زیاد شده اند و در اواسط فیلم خیابان ها انباشته از این زباله ها هستند و نهایتا در انتهای فیلم به فوران زباله ها که همان فرو دستان هستند جامعه به فروپاشی کشیده می شود.

جوکر رهبر یک طغیان

آرتور ناخواسته نماد یک جنبش اعتراضی است، جنبشی در برابر بی عدالتی سیستمی که بودجه مدد کاران اجتماعی را قطع کرده است، اینجا جوکر شدن یک انتخاب نیست بلکه جبری است که از آن راه گریزی نیست. از نظر من این فیلم مهمی در تاریخ سینما است زیرا به ما یاد می دهد که چگونه جوکر در جامعه بیمار و فاسد متولد میشود، یک هشدار که خود ما می توانیم جوکر شویم، به قول آرتور گاهی یک آغوش کشیدن ساده میتواند همه چیز را درست کند، اما دیگر کسی آغوشی نمی گشاید.

پدرام میرعلی-دی ماه 1400

فیلمسینماجوکرتحلیلفلسفه
کارگردان/تحلیل‌گر فیلم‌
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید