پیمان
پیمان
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

قشنگ ترین فرمول دنیا ! 0.9999 = 1

WTF?
WTF?
1 = 0.9999...

تقریبا هر آدم جدیدی که باهام آشنا میشه و یکم یَخِش باهام باز میشه میپرسه این عددا چیه رو گردنت؟ معنیش چیه؟ یه سری هم شوخی میکنن باش. یکی میگه شماره موبایلته یکی میگه شماره شناسنامته که تا گم شدی پیدات کنن :))

اما مفهومش چیه؟

یه طرف عددیه که ریاضی باهاش شروع میشه و یه طرف مرموز بودن بی نهایتو نشون میده. و جالبه که بیش تر شبیه هنره تا علم.

یه چیزی که هنرمندا راجع به کارهای هنریشون دوس دارن بگن اینه که هیچ موقه از یه هنرمند راجع به معنای کارش نپرس. معنا و مفهوم کار هنری همونه که مخاطبش برداشت میکنه ازش. که خب من اینو قبول ندارم... اصلا. به نظرم یه هنرمند و کار هنری وقتی ارزشمنده که طرف بتونه راجع به کاری که کرده حداقل نیم ساعت حرف بزنه.حالا ممکنه معناهای دیگه ای غیر از چیزی که میگه هم ازش برداشت شه که شاید از منظور هنرمند هم جذاب تر باشه! (و شاید اصلا دلیل این که نمیخوان راجع به کارشون توضیح بدن همین موضوع باشه.)

حالا این فرمول از این نظر شبیه هنره که معناهای مختلفی داره و هرکسی میتونه با نگاه و منطقی که داره یه جوری تفسیرش کنه.

یکی از معناهایی که میتونه داشته باشه اینه که هیچ چیزی مطلق نیست. چجوری؟ یه طرفِ فرمول عدد یکه که نماد کامل بودن و مطلق بودن بوده همیشه، که با طرف ناقصه دیگه مساوی قرار داده شده. پس منظور فرمول اینه که چیز مطلقی وجود نداره.

همین جمله ی چیز کامل و مطلقی وجود نداره خودش باز دو تا مفهوم میتونه داشته باشه که تو جاهای مختلف میتونه کاربردهای مختلف داشته باشه.

یکی از کاربردها میتونه این باشه که مثلا هیچ رفتار و ارزشی نیس که مطلقا درست و خوب باشه. مثلا دروغ گفتن. ممکنه دروغ تو یه مکان زمانِ خاصی درست باشه و یا کشتنِ آدما تو یه مواقعِ خاص تری درست باشه. (البته هرچقدر این حالت های خاص کمیاب تر باشن میتونیم تعداد 9 ها رو زیاد کنیم و خطای کمتری داشته باشیم. بعدا میگم چی گفتم!) یا مثلا یه حقیقتی واسه یه نفر درسته و واسه یه نفر دیگه درست نیس.

یکی دیگه از کاربردها هم که این جا نمیخوام بگم!!

و اما چیزی که خودم منظورمه از این فرمول یه چیز دیگس که خیلی هم دوستش دارم:

اگه بخوایم به یه حقیقت واحد برسیم باید یه مقدار مشخصی از خطا رو قبول کنیم.

پپپوووووووووفففف!!!!

حالا یعنی چی مثلا؟

به زبان ریاضی بخوام بگم یعنی این که یه نفر اگه خطاش رو صدمِ درصد باشه و یکی دیگه رو هزارمِ درصد، این دو نفر عدد 1.7349 رو دو تا عدد مختلف میبینن. نفر اول عدد 1.73 و نفر دوم 1.735. همین باعث میشه این دو نفر نتونن با هم به یه نتیجه برسن.

ضمن اینکه به صورت کلی هم آدما درصد خطاهای متفاوتی دارن. تو مثال قبل اگه دو نفر راجع به چیزی بحث میکنن که خطا تا هزارمو درصد حساس و قابل قبول باشه، نفر دوم نفر اول رو یه گوساله احمق میدونه که کلا نمیفهمه و باش نمیشه بحث کرد.

پس همیشه هرجا بحث میکنیم اولا باید ببینیم با کی داریم بحث میکنیم و دوما باید ببینیم که با چه درصد خطایی داریم بحث میکنیم. یا بهتره بگم چقدر دقیق داریم حرف میزنیم. کم نیستن چیزایی که با درصد خطای کم درستن و با درصد خطای زیاد غلط (و یا برعکس).

این قضیه توی علم هم خیلی کاربرد داره. مخصوصا قسمت دومش که ما رو برای رسیدن به یه فکت، مجبور به قبولِ یه درصدی از خطا میکنه. به نظر من تمام چیزهایی که علم تا حالا بهش رسیده با قبولِ یه درصدی از خطا بوده (خودآگاه یا ناخودآگاه) و به مرور زمان این خطا هِی کمتر و کمتر شده. همچنین خیلی از فکت ها توی درصد خطاهای مختلف درست یا غلط میشن. نمونه ی تابلوش قوانین کوانتوم که راجه به درصد خطاهای خیلی کم درستن و خیلی از قوانین دیگه (خطاهای بزرگتر) رو نقض میکنن.

توی زندگی شخصیمون هم کاربرد داره. همیشه یه درصدی از خطا وجود داره که باید قبولش کنیم. چه توی شخصیت خودمون، چه توی جامعمون، چه توی شغلمون و چه هرچیز دیگه. مهمه که ما از خطاهای بزرگ (0.9) شروع کنیم تا برسیم به خطاهای کمتر و کمتر (0.9999).

همین دیگه. اگه شما هم مفهوم دیگه ای از این فرمول میگیرین بهم بگین لطفا.

ریاضیفلسفهتتومطلقخدا
پسر کوچیک ... تو یه دنیای بزرگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید