از ابتدای تاریخ تاکنون زنان همواره مورد تعرض و آزار و اذیت مردان قرار گرفتهاند. این تعرضها شامل به اسارت گرفتن در جنگها، تجاوز و امروزه مزاحمتهای خیابانی میباشند.
مطالب بسیاری در مورد مزاحمتهای خیابانی مردان برای زنان نوشته شده است. اما کمتر زنی میداند که این آزار و اذیتها گریبانگیر مردان هم هستند. شاید دلیل عدم انتشار آن توسط مردان، غرور مردانه آنان باشد. به هرحال یکنفر باید غرور را کنار گذاشته و درد را بگوید.
در حال ورزش باشی یا سوار یک ماشین با رنگ متفاوت، صبح باشد یا شب فرقی نمیکند. همواره یک راکب موتورسوار که احتمالا حال خوشی هم ندارد با دیدن رنگ قرمز پیراهنت متلکی پرت میکند و گازش را میدهد. البته احتمالا آن موتورسوار چند فحش خارمادر هم بشنود ولی چه تفاوتی میکند. مهم آن غروری است که توسط یک آدم احتمالا مست یا مریض خرد شده است. دستت را می فشاری و با گفتن چند فحش خار و مادر به سیستم آموزش و پرورش کشور و باقی ارگانهای فرهنگی به راهت ادامه میدهد.
به همراه همسرت در خیابان در حال قدم زدن هستی که ۴ پسر که احتمالا از باشگاه برگشتهاند از روبرو میآیند به همسرت زیرلب حرفی میزنند.دو حالت در ذهنت پدیدار میشود. حالت اول اینکه قضیه را نادیده بگیری و به راهت ادامه بدهی و حالت دوم اینکه برگردی و یک فحش خارمادر را تقدیم کنی و وارد پروسه شکایت و دادگاه و پاسگاه شوی که خدا نصیب هیچ بنده خدایی نکند.
مزاحمتهای های خیابانی مردان برای مردان در شهرها و فرهنگهای متفاوت ممکن است کم یا زیاد باشد. اما چیزی که مسلم است این است که اگر قوانین سختگیرانه (قوانینی که اجرا شود) برای این دسته از موضوعات باشد، هیچ موتورسواری به خودش اجازه نمیدهد که به یک انسان خسته که احتمالا در حال برگشت از محل کارش است متلکی بیندازید و عقدههای کودکی خود را خالی کند و هیچ مردی لازم نیست برای اینکه جلوی همسرش خار و خفیف نشود با ۴ آدم احتمالا مریض دست به یقه شود.