پادکست پنارت
پادکست پنارت
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

چگونه در فانتزی موفق شویم؟ بخش سوم: مدیریت تیم

ترجمه از وب‌سایت Fantasy Football Hub

در این مقاله، FPL Matthew از چهار اصلِ موفقیت در فانتزی می‌نویسد: برنامه‌ریزی، تحقیق، مدیریت تیم و مدیریت ریسک.

متیو احتمالاً موفق‌ترین مربی فانتزی است: ۳ رتبه‌ی زیر ۵۰۰ و ۶ رتبه‌ی زیر ۱۰۰۰ او باعث می‌شود این ادعا چندان هم پرت نباشد. در بخش اول، از تحقیق گفت و در بخش دوم از برنامه‌ریزی. حالا به بخش ۳ می‌رسیم: مدیریت تیم.


اصل ۳: مدیریت تیم

گردِ طلا:

هر خرید و فروشی برای من حکم گَردِ طلا را دارد. به هر حال ۳۴ حرکت رایگان در هر فصل بیشتر نداریم. همان‌طور که در بخش دو گفتم، هر خرید و فروشی که انجام می‌دهید، حدود ۳% کارهایی است که در کل یک فصل انجام می‌دهید.

بله، می‌توانید خرید و فروش اضافه هم انجام بدهید، ولی باید برایش ۴ امتیاز بسُلفید. آن ۴ امتیاز می‌تواند به قیمت باخت مینی‌لیگ برایتان تمام شود، یا باعث شود به هدف‌تان برای رتبه‌ی کلی نرسید، البته شاید هم نشود.

بهبود تیم:

ژاپنی‌ها برای بهبود لغتی دارند: کایزِن؛ کارخانه‌های ژاپنی هم به‌خاطر بهبودِ پیوسته‌شان معروف‌ شده‌اند.

این ایده آن‌قدر موفق شد که آوازه‌اش در سراسر جهان پیچید. من هم دوست دارم این اصل را در فانتزی رعایت کنم، یعنی به‌طور پیوسته تیمم را بهتر کنم و البته امتیازهای منفی را به حداقل برسانم.

در عمل یعنی چی؟ هر خریدوفروشی که انجام می‌دهید باید تیم‌تان را به جلو ببرد؛ نه فقط برای یک هفته، بلکه برای چند هفته‌ی آیند یا تا جایی که چشم کار می‌کند. مطمئن شوید که، تا حد ممکن، هر خرید و فروش‌تان واقعاً تیم‌تان را بهتر می‌کند و از یک مهره به مهره‌ی هم‌سطح نپرید.

به چشم من این‌که آدم بیاید هر بازیکنی که یک هفته مطرح می‌شود واردِ تیمش کند خریدوفروش خوبی نیست، همین‌طور آوردنِ بازیکنی و سریع بیرون‌انداختنش.

این دست حرکات در حقیقت تیم‌تان را در بلندمدت بهبود نمی‌بخشند و معمولاً فقط به درد این می‌خورند که بیفتید دنبال امتیاز هفته‌ی بعد، یا حتی از آن بدتر، امتیاز هفته‌ی قبل.

در شرایطی که شما دارید بازیکن‌های درست‌ودرمان‌تان را می‌چرخانید، بقیه‌ی تیم‌تان احتمالاً پر می‌شود از بازیکن‌های زهواردررفته‌ای که دیگر بُرندگی سابق را ندارند. بعد مجبور می‌شوید یا منفی بخورید یا زودتر وایلدکارت بزنید تا اوضاع را سروسامان بدهید.

همان‌طور که قبلاً گفتم، ممکن است استثناهایی وجود داشته باشند و فرصت‌هایی پیش بیاید که نتوانید ساده از کنارشان عبور کنید؛ در نتیجه منعطف باشید.

گر صبر کنی...

در چنین شرایطی است که صبر به کارتان می‌آید.

به جای این‌که مهره‌های خیلی خوب‌تان را با مهره‌ی جذابِ فعلی عوض کنید، یک لحظه دست نگه دارید و فکر کنید. از اول چرا آن بازیکن را به تیم‌تان اضافه کردید؟ آیا هنوز آن دلایل وجود دارند؟

آیا می‌توانید به بازیکنی که از اول با طیبِ خاطر آوردید همچنان اعتماد کنید و اولویتِ تعویض‌تان را ببرید جای دیگر یا حتی خرید و فروشی انجام ندهید تا هفته‌ی دیگر دست‌تان بازتر باشد؟

با این شیوه حتی می‌توانید وایلدکارت‌تان را کمی دیگر نگه دارید و لم بدهید ببینید بقیه چطور دارند تیم‌شان را جرواجر می‌کنند تا تیمِ به‌هم‌ریخته‌شان را جمع‌وجور کنند.

البته صبر جنبه‌ی دیگری هم در فانتزی دارد؛ جنبه‌ای کوتاه‌مدت‌تر. تا آخرین وقتی که می‌توانید صبر کنید، بعد خرید و فروشِ آن هفته را انجام بدهید.

معلوم است که آن روی دیگر سکه این است که با خرید و فروش زودهنگام ارزش تیم‌تان را بالا می‌برید. اما به نظر من اغلب اوقات، وزنِ اطلاعات اضافه بیشتر از ارزش تیم بالاتر است.

با همه‌ی این حرف‌ها، من معمولاً اول فصل خریدوفروشِ زودهنگام بیشتر انجام می‌دهم، چون خریدوفروش‌ها در اوج خودشان‌اند و بازار سرسام‌آور می‌شود.

اول دورخیز، بعد پرش

شاید هم باید قبل از پریدن کمی فکر کنید، نه؟

بهترین راه برای جلوگیری از طلاق این است که ازدواج نکنید. به همین شکل، بهترین راه برای آن‌که از خریدوفروشِ بازیکنان بنجل جلوگیری کنید این است که از اول آن‌ها را نخرید.

بدیهی است، نه؟ اما زیاد می‌بینم که مربیان فانتزی در اولین فرصتی که گیرشان می‌آید خودشان را به بازیکنی می‌رسانند، چون می‌ترسند امتیازهایش را از دست بدهند، یا از آن بدتر، طرف را ارزان بخرند.

به نظرم یکی از مهم‌ترین دلایل این‌که مربیان فانتزی در نهایت حرکتِ آن هفته‌شان را هدر می‌دهند و تیم‌شان هم بهتر نمی‌شود و آخرش هم مجبور می‌شوند با منفی‌خوردن سروته ماجرا را هم بیاورند همین است.

به ازای هر بازیکنی که سرش موج راه می‌افتد و فوراً جواب می‌دهد، دو سه تا هم هستند که موج‌شان به ساحل نمی‌رسد. یک لحظه صبر کنید، نفس عمیق بکشید و فکر کنید. آیا بازیکن مد نظرتان واقعاً به درد می‌خورد یا موجی زودگذر است؟

کمی بیشتر در آمارش غور کنید؛ چشم‌تان فقط دنبال بازی‌هایی که در آن‌ها دوتا گل زده نباشد. آیا احتمالش می‌رود این روند پایدار باشد؟ آیا گذشته‌اش نشان از کیفیت دارد؟ وقتی بازی‌اش را می‌بینید چطور است؟

گاهی بد نیست سریع خودتان را منطبق کنید، ولی اغلب اوقات بهتر است داده‌های بیشتری کسب کنید و یکی دو هفته‌ای صبر کنید.

بگذارید پندِ قدیمی فانتزی‌بازها را این‌جا تکرار کنم. بهتر است یک هفته دیر کنید تا چند هفته زودتر برسید.

البته که گاهی مجاب می‌شوید که فلان بازیکن واقعاً خوب است، یا داشتنش ضروری است و می‌خواهید وقتی کسی نرفته سراغش داشته باشیدش؛ اصلاً اشکالی ندارد.

در واقع، پیدا کردن و خریدِ این بازیکن‌های ارزان رمز رسیدن به تیمی است که دوستش دارید، به نظر من که این بازیکن‌ها مهم‌ترین بازیکن‌های بازی هستند.

تیم‌تان ۱۵ نفره است

نکته‌ی دیگری را هم مد نظر داشته باشید: از استفاده از نیمکت‌تان نترسید. اگر بازیکنی در تیم اصلی‌تان محروم است یا مصدومیت کوتاه‌مدت دارد، می‌توانید یکی دو هفته بگذاریدش روی نیمکت و به بقیه‌ی بازیکنان‌تان اعتماد کنید. این‌طوری می‌توانید روی دیگر خریدوفروش‌هایتان تمرکز کنید.

چرا؟ چون هر وقت که بازیکنِ مصدوم/محروم برگشت دو-سه حرکت از تیم‌هایی که بازیکن مورد نظر را انداخته‌اند بیرون و حالا یحتمل می‌خواهند برش گردانند، جلویید.

طبعاً نیمکت خوب در چنین مواقعی به درد می‌خورد. خوب است همیشه یکی دو بازیکن داشته باشید که راحت بازی‌شان دهید، وگرنه مجبور می‌شوید هر وقت بلایی سر بازیکن‌تان آمد یک حرکت خرجش کنید.

منفی بخور، عزیز (چند بار آخه؟)

من چندان علاقه‌ای به منفی‌خوردن ندارم. دوست ندارم امتیازم کم شود.

احتمالاً از بیشتر بازیکن‌ها کمتر منفی می‌خورم. ولی هر امتیاز منفی را باید با شرایط خودش سنجید، گاهی فکر می‌کنم در این زمینه زیادی محتاطم.

بعضی اوقات منفی‌خوردن اصلاً فکر نمی‌خواهد، مثلاً وقتی باعث می‌شود یکی دوتا بازیکن (خوب) در دابل گیم‌ویک به تیم‌تان اضافه شود یا در بلنک گیم‌ویک می‌خواهید تیم‌تان به ۱۱ بازیکن برسد.

این‌جور امتیازهای منفی معمولاً جواب می‌دهند، به‌خصوص اگر از آن بازیکن خوشتان هم بیاید. در این شرایط باید آگاهانه مدل فکرکردن‌تان را عوض کنید.

وقت دیگری که منفی می‌زنم (شاید بعد از این‌که یک حرکت را نگه داشته‌ام و می‌توانم با ۴ امتیاز منفی سه بازیکن را رد کنم) وقتی است که می‌خواهم کل تیمم را درست کنم. اگر تیم دست‌انداز زیاد داشته باشد، این وایلدکارت کوچک می‌تواند کلِ تیم‌تان را بهتر کند و باعث شود وایلدکارتِ اصلی‌تان را دیرتر بزنید.

وقت‌هایی که بازیکنی را «باید» داشته باشم، با خیال راحت منفی می‌زنم و امیدوار می‌مانم در طول چند هفته امتیازش برگردد.

سناریوی دیگر برای منفی‌زدن: بیرون‌کشیدن بازیکنی که حس می‌کنید حالاحالاها دردسر است، و آوردن بازیکنی که در طول چند هفته‌ی آینده جواب می‌دهد. با این کار از قافله جلو می‌افتید و خریدوفروش‌های بعدی‌تان صرفِ این نمی‌شود که مشکلاتی را که از قبل به آن‌ها آگاه بودید حل کنید.

و در نهایت، مصدومیت، محروم‌شدن و نیمکت‌نشینی بازیکن هم می‌تواند به منفی‌خوردن منجر شود. در این شرایط بدون درد و خون‌ریزی بپذیرید که باید منفی بخورید و بروید سراغ بقیه‌ی بازی.

نشستنِ باطل هم برای خودش کاری است

همیشه می‌گویند به راه بادیه رفتن بِه از نشستن باطل.

راستش در فانتزی نشستن باطل خیلی وقت‌ها کار درست‌تری است. این هم برمی‌گردد به همان اصلِ محبوب من در این بازی: صبر.

چند بار پیش آمده همه بازیکنی را فروخته‌اند و طرف عدل همان هفته به فرم خوبش برگشته؟

فرض کنیم تمام بازیکنان تیم‌تان را به دلیل موجهی آورده‌اید، و مصدوم هم ندارید، خب می‌توانید بنشینید و تماشا کنید.

راستش من هر هفته اول به همین کاری‌نکردن فکر می‌کنم. اگر یک هفته کاری نکنید، هفته‌ی بعد می‌توانید در جایگشت‌های متعددی خریدوفروش رایگان داشته باشد، به‌علاوه یک هفته اطلاعات بیشتر نصیب‌تان شده که بر اساسش تصمیم بگیرید.

از این‌ها گذشته، وقتی امتیازتان با یکی مساوی شود، تعداد خریدوفروش‌ها رتبه‌تان را تعیین می‌کند و یک کم رتبه‌تان بهتر می‌شود!


مدیریت تیمفانتزی فوتباللیگ برتر انگلیس
پادکست مخصوص فوتبال فانتزی لیگ برتر انگلیس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید