بروز و شیوع روز افزون اکثر بیماری های مزمن و از جمله دیابت را بر اساس مدل زنجیره علل به عوامل خطر غیرقابل اجتناب (سن،جنس و ژنتیک) و عوامل خطر قابل مداخله رفتاری نظیر کشیدن سیگار یا مصرف الکل، عوامل سیاسی (برنامه های کلان کشوری و سیاست برخورد با بیماری ها) عوامل اقتصادی و فرهنگی و عوامل فیزیکی (نور ،صدا ،ارتعاش ) منتصب می دانند. بر اساس این نظریات، اگرچه عواملی نظیر سن و جنس و ژنتیک تاثیر به سزایی در بروز و شیوع بیماری و حتی بروز عوارض آن دارد و شناخت آن حائز اهمیت است اما شناخت عوامل قابل تعدیل و مداخله جایگاه ویژه تری دارد و سهم این عوامل نیز به مراتب بیشتر است . به نحوی که در کلینیک های دیابت نیز همه روزه با بیماران دیابتی برخورد می نمائیم که با وجود مصرف منظم دارو و تغذیه سالم و توصیه برای انجام فعالیت های ورزشی از کنترل قند خون مناسب برخوردارد می شوند. برعکس بیمارانی هم هستند که توصیه های پژشکی را چندان جدی نمی گیرند و به مشکلاتی بر میخورند.
بی شک علل ژنتیکی و ماهیت بیماری بر این موضوع موثر است. اما عامل اثر گذار برجسته دیگر نیز مانند عوامل اجتماعی و رفتاری هستند که در صورت شناخت آنها می توان برنامه های جامع مداخله ای طراحی کرد.
آموزش پياده روي و تغذیه سالم بر كنترل قند خون بيماران دیابتی زن مبتلا به ديابت نوع 2 به شرح زیر می باشد.
بر اساس این مطالعه نيمه تجربي و آينده نگر كه در آن 88 نفر از بيماران زن مبتلا به ديابت نوع 2 شركت داشتند. ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه تنظيم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتي، چك ليست براي ثبت عملكرد بيماران، ميزان هموگلوبين گلبول (HbA1c) و قند خون آنها بود. قبل از انجام مداخله آموزشي پرسشنامه و چك ليست براي ثبت آزمايش HbA1c و قند خون براي هر دو گروه در 4 جلسه به مدت يك ماه برنامه آموزشي را دريافت كردند هم چنين، 1 و 2 ماه بعد از اتمام مداخله آموزشي دو جلسه پيگيري برگزار شد و 3 ماه بعد از مداخله آموزشي هر دو گروه پرسشنامه و چك ليست مربوط را تكميل كردند و در نهايت، داده ها تجزيه و تحليل شد.
يافته هاي پژوهش نشان داد كه بين ميانگين نمره مربوط به متغيرهاي اجزاي مدل اعتقاد بهداشتي (حساسيت، شدت، منافع و موانع درك شده) در دو گروه مورد و شاهد در خصوص انجام پياده روي و تغذیه سالم قبل و بعد از مداخله آموزشي اختلاف معني داري وجود دارد. هم چنين، گروه مورد نسبت به گروه شاهد عملكرد بهتري در خصوص انجام پياده روي در ۳ ماه بعد از پايان برنامه آموزشي داشت به طوري كه ميزان HbA1c (از 9.59 به %8.63 3 ماه پس از مداخله آموزشي) و قندخون (از 184.63 قبل از مداخله به 151.29 ميلي گرم بر دسي ليتر 3 ماه پس از مداخله آموزشي) نيز كاهش چشمگيري داشت كه از نظر آماري معني دار است (P<0.001).
در نتيجه تدوين برنامه آموزش پياده روي براي بيماران ديابتي و تغذیه سالم براي كنترل قندخون با استفاده از مدل اعتقاد بهداشتي بسيار سودمند و اثربخش است. ضمن اين كه در اجراي اين برنامه ها كنترل، پايش و پيگيري آموزشي توصيه مي شود.