پیمان اکبرنیا
پیمان اکبرنیا
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

بروکراسی از جنس ناسا

برای بسیاری از مردم جهان، ناسا یا همان سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا نمادی از یک سازمان دولتی بسیار موفق است. یک برند معروف در سطح جهان و سازمانی که آمریکایی‌ها به آن افتخار می‌کنند و بسیاری از نوجوانان دوستدار فضا و فناوری‌های فضایی آرزو دارند در آینده در آن مشغول به کار شوند. سازمانی که در طول دهه‌های گذشته ماموریت‌های سرنشین‌دار و بدون سرنشین بسیاری را با موفقیت در جو زمین و فراتر از آن تا دوردست‌های منظومه شمسی به انجام رسانده و افق دید ما را وسیع‌تر کرده است.

تا به حال در رسانه‌های مختلف نکات زیادی درباره ویژگی‌های فنی فضاپیماها و دلایل موفقیت و شکست ماموریت‌ها نوشته شده اما چیزی که کمتر از آن خوانده و شنیده بودم، فرآیندهای اداری و سازمانی ناسا به خصوص جنبه‌های منفی آن بود. چند سال پیش در مصاحبه‌ای که با پیام بنازاده انجام دادم، او به نکات جالبی درباره ناسا و فرآیندهای داخلی آن اشاره کرد که بازخوانی آن خالی از لطف نیست.

پیام بنازاده را، از سال‌ آخر دبیرستان و پیش از ورود به دانشگاه می‌شناختم. آن سال‌ تازه مدال طلای المپیاد نجوم را گرفته بودم و سال اولی بود که تدریس می‌کردم. پیام هم در کلاس بود، با انگیزه و پر انرژی و خوش‌خنده بود و هنوز هم این ویژگی‌ها را دارد. دوستی ما آن زمان شکل گرفت. پیام برای ادامه تحصیل در دانشگاه به ایالات متحده سفر کرد و از آن زمان از راه شبکه‌های اجتماعی با هم در ارتباط بودیم. او چند سالی است که شرکت خصوصی فضایی «کاپلا» (نام لاتین ستاره عَیوق) را تاسیس کرده است و مدتی قبل نامش در فهرست 30 چهره‌ برجسته‌ حوزه‌‌ی فناوری با سن زیر 30 سال به انتخاب مجله‌ فوربز قرار گرفت. ماهواره‌های ساخت شرکت کاپلا حالا در مدار زمین قرار دارد و این شرکت به سرعت در حال رشد است. سال 95 به بهانه موفقیتهای اولیه شرکتش با او تماس گرفتم و گفت‌وگویی صمیمانه داشتیم که در شماره 260 ماهنامه نجوم چاپ شد.

در بخشی از این گفت و گو از او پرسیدم:

قاعدتا با توجه به تحصیلات و تجربه های قبلی، امکان استخدام در ناسا یا شرکت های فضایی خصوصی بزرگ در آمریکا را داشتی. چه عاملی باعث شد که به فکر تاسیس شرکت نوپا (Start up) بیفتی؟

و او پاسخ داد:

من بعد از اخذ مدرک کارشناسی، حدود دو سال در جی پی ال (آزمایشگاه پیشرانش جت) ناسا کار کردم و در این مدت بسیار آموختم و تجربه کسب کردم. ولی یکی از دلایلی که تصمیم به تحصیل در دانشگاه استنفورد گرفتم تاسیس شرکت شخصی خودم بود. زیرا در ناسا روند کارها به دلیل بوروکراسی و کاغذبازی ها کُند است و از این راضی نبودم. علاقه داشتم ایده های شخصی خودم را که نیازمند نوآوری بود دنبال کنم و به نظرم در قالب شرکت خصوصی می توانستم با سرعت بیشتری ایده هایم را دنبال کنم. یکی از دلایل ورود من به استنفورد، علاقه به این بود که خودم کاری انجام بدهم. سه چهار ماه اول که به استنفورد آمدم فهرستی بزرگ از آرزوهایی تهیه کردم که علاقه مند به انجامشان بودم و همه‌اش هم صرفا درحوزه فضا نبود؛ مثلا در زمینه نرم‌افزار هم بود. یکی از همان آرزوها کاری است که الان مشغول انجامش هستم و از آنجا بود که به اینجا رسیدم.

پیام بنازاده
پیام بنازاده


به نکته جالبی در خصوص کندی ناسا و دست وپاگیری فرایندها اشاره کردی؛ مگر روند کارها و تصمیم ها در ناسا چقدر طول می کشد که انگیزه تاسیس شرکت نوپای شما شد؟

بله، دقیقا. در ناسا یک پروژه از ابتدا تا اجرا شدن و رسیدن به مرحله پرتاب به فضا فرآیندی حداقل سه تا پنج ساله را طی می‌کند. ناسا به کنترل کیفیت پروژ ه‌هایش طبق برنامه تعیین شده معروف است و فرآیند طولانی بازبینی و اصلاح هم در کار است. این فرایند مزیت‌ها و ایرادهای خود را دارد. خوبی این شیوه کاهش خطرات و ریسک پروژه است و ایرادش هم این است که زمان زیادی صرف هر پروژه می‌شود و هزینه زیادی هم دارد. به خاطر دارم در زمان فعالیت در جی پی ال ناسا ما در جلساتی شرکت می‌کردیم که 10 تا 20 نفر در آن شرکت می‌کردند. برای شرکت هر فرد در این جلسات صدها دلار در ساعت هزینه می‌شود. با این شرایط من از 40 ساعت کاری هفته، شاید تا 38 ساعت را در این جلسات می‌گذراندم و تازه کارهای اصلی بعد از آن شروع می‌شد و باید بیشتر سر کار می‌ماندیم تا کارها را تمام کنیم. این در حالی است که برای مثال ما در شرکت خودمان در حدود ده ماه دیگر اولین ماهواره را پرتاب خواهیم کرد و کل این فرایندا از طراحی تا پرتاب ماهواره در مدتی حدود یک سال و سه ماه قرار است طی شود که بسیار سریع‌تر است.

مصاحبه‌ی کامل من با پیام را می‌توانید در شماره 260 ماهنامه نجوم بخوانید که در آن پیام درباره فعالیت شرکت خود و ماهواره‌هایی که در حال ساخت‌اند بیشتر توضیح داده اما برای من جالب بود که در سازمانی مثل ناسا هم ممکن است کارکنان از بروکراسی (به معنای منفی آن) و جلسات طولانی ناراضی باشند و احتمالا این خود محرکی برای آغاز رشد خیره کننده شرکت‌های خصوصی فضایی مثل اسپیس ایکس و بلو اوریجین بوده است. شرکت‌هایی که امروزه نقش مهمی را در پیشبرد فناوری‌های فضایی به عهده گرفته‌اند و به سرعت در حال بزرگتر شدن هستند. و نکته جالب اینجاست که این شرکت‌ها با چابکی و سرعت خود، تکنولوژی‌های جدید را به سرعت وارد عرصه فضا می‌کنند و شکاف بین ظرفیت موجود و چیزی که در عمل اجرا می‌شود را به شدت کاهش داده‌اند. برای مثال پیام از ماهواره‌های شرکت کاپلا می‌گفت که نسبت به نسل قبلی خود تا 50 برابر سبک‌تر شده‌اند. چیزی که در صنایع دیگر دیده نمی‌شود ولی با وارد شدن شرکت‌های خصوصی به عرصه فضا در حال عملی شدن است.

اندازه نسل جدید ماهواره های ساخت کاپلا در مقایسه با نسل قبلی
اندازه نسل جدید ماهواره های ساخت کاپلا در مقایسه با نسل قبلی


جالب است که ناسا با توجه به محدودیت بودجه خود فرآیندهای طولانی را به بازبینی و کاهش ریسک اختصاص داده است (و تازه این برای ماموریت‌های بدون سرنشین و کمتر حساس است که در جی پی ال انجام می‌شود) و این فرآیندها خود باعث بالا رفتن هزینه‌ها شده است. شاید دلیل اصلی این کار این باشد که شکست‌های ماموریت‌های فضایی با برند ناسا خیلی روی دید مردم از این سازمان تاثیر می‌گذارد و درست انجام شدن یک ماموریت در اولین تلاش در اولویت است. در حالی که شرکت‌های خصوصی احتمالا چنین قیدی ندارند و شکست یک پروژه در گام‌های اولیه برای آن‌ها راحت‌تر قابل پذیرش است.

البته باید در نظر داشته باشیم که حاصل این فرآیندهای طولانی در ناسا، ماموریت‌ها و دست‌آوردهایی درخشان بوده و نباید حاصل این بروکراسی را با بروکراسی بسیاری از سازمان‌های چاق و کند عمدتا دولتی که خروجی ملموسی هم ندارند یکی در نظر بگیریم.

استارت آپناسافضابروکراسیکارآفرینی
نوشته‌های من در حوزه‌های #مدیریت #کسب_و_کار #علم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید