تلگرام شاید برای سایر مردم دنیا ناشناخته و یا یک پیام رسان عادی باشد اما برای ما ایرانی ها چیزی فراتر از یک پیام رسان بود. چیزی که بیشتر از ۴۰ میلیون نفر را دور هم جمع کرد. وسیلهای که هیچ قدرت و اتفاقی نتوانست چنین مردم را همراه خود کند.
تلگرام برای ما تنها یک پیام رسان نبود، چه آدمهایی که در آن عاشق نشدند، چه جوانهایی که با آن از بیکاری نجات پیدا نکردند.
تلگرام مادر و پدرهای ما را با اینترنت آشتی داد و زبانمان را که از ابتدای اینترنت از بکدیگر دور شده بود دوباره مشترک کرد.
همین چند وقت پیش بود که به کمکش در زلزله کرمانشاه همدل شدیم و توانستیم کمی از درد مردم زلزله زده سرپل ذهاب را در درون خود احساس کنیم.
این روزها از جایگزینهایش میشنوم، از وی چت، لاین، سیگنال، سروش و ...
نه! نمیدانم چرا نمیخواهم این یکی نیز به قبرستان ارکات، یاهو ۳۶۰، فیسبوک و وایبر برود. شاید برای اینکه بخشی از هویت ما شده است. بخش زیادی از خاطرات ما با آن فضای ابری نامحدودش. پر از عکسها، موزیکها و نوشتههایی که نمیخواهم به قبرستان برود.
دیگر فضای مجازی رقیب زندگی واقعی نیست بلکه بخشی از یکدیگر شدهاند که تفکیکش امکان ناپذیر است. مثل این است که دیگر نگذارند دوباره میدان انقلاب را ببینی! مگر میشود؟
مگر میشود به این سادگی لنجنزار خوانشش کرد وقتی همه ما تلگرام را تشکیل دادهایم.
مرگ تلگرام، مرگبخش بزرگی از تاریخ و هویت مدرن ایران است.
دوست دارم وقتی دوباره این متن را میخوانم مجبور به پاک شدنش شوم، چون دوست دارم بشنوم تلگرام رفع فیلتر شده است، بخشی از هویتمان به ما بازگشته است تا خودمان تصمیم بگیریم که چطور با آن رفتار کنیم.