چند روز پیش سرنا ویلیامز یکی از تنیسورهای مشهور در مسابقات تنیس آمریکا و در فینال متهم به راهنماییشدن از طرف مربیاش شد. قضیه اینه که در تنیس بازیکن نمیتونه توسط مربی کچ (راهنمایی) بشه و در صورت این اتفاق جریمه میشه. ویلیامز در فینال سه بار Code of violation دریافت کرد. دفعه اول بخاطر همین جریان راهنمایی مربی (مربیش در پایان بازی قضیه رو تایید کرد ولی گفت همه این کار رو میکنن و سرنا ندیده منو و بخاطر همین معترضه). سرنا دفعه دوم بخاطر کوبیدن راکتش با اخطار دوم و امتیاز برای حریف روبرو شد. بحث و جنجال سرنا با داور وسط در طول بازی ادامه داشت و سرنا رسما تمرکزش رو از دست داده بود و در طول زمانهای استراحت به داور میگفت بهش اتهام بسته و باید ازش عذرخواهی کنه چون آدمیه که حاضره شکست بخوره ولی تقلب نکنه.
در میان همین بحثها سرنا داور رو «دزد» خطاب کرد و داور هم اخطار سوم رو بهش داد و یک امتیاز کامل (گیم) به رقیب جوون ژاپنیش داد. اتفاقی که باعث گریه و اعتراض شدیدتر ویلیامز شد و اون رو ترغیب کرد مطمئن بشه داور تبعیض جنسیتی قائل میشه چون بازیکنان مرد تنیس بدتر از «دزد» هم به داور گفتند و با چنین جریمه سنگینی روبرو نشدند (قضیه اینه که واقعا بازیکنان مرد خیلی شدیدتر با داور برخورد میکنند ولی در مورد سرنا این «دزد» گفتن همزمان شد با اخطار سوم و یه جریمه خیلی سنگین.)
ویدیوی کامل این اتفاقات رو اینجا میتونین ببینید
https://www.youtube.com/watch?v=uiBrForlj-k
ولی چیزی که من میخوام در موردش بنویسم فراتر از بازیه. بعد از چنین اتفاقاتی و حتی در طول بازی بازیکنان تنیس مرد به حمایت از سرنا ویلیامز پرداختند و تایید کردند که اونها خیلی بدتر از این رو به داور وسط گفتند و خیلی نرم باهاشون برخورد شده یا تهدید شدند اگر ادامه بدن جریمه میشن ( اندی رادیک و جیمز بلیک از مردان و آزارنکا از زنان در توییترشون).
در کنار این قضیه بحث تبعیض جنسیتی خیلی زیاد در رسانههای مختلف پرداخته شد و آدمهای مختلفی از داورهای تنیس تا مربیها و ستارهها در موردش صحبت کردند و نظرات مخالف و موافقشون رو گفتند. خیلیها گفتند داور خیلی سختگیرانه برخورد کرده و جنسیت/سابقه ویلیامز تو این تصمیم بیسابقه تاثیر داشته و از طرفی خیلیها نظرشون این بود حجم سختگیری بخاطر این بود که این قضیه مصادف شد با سومین اخطار. ولی در هرحال بحثهای زیادی راه افتاد که میتونه باعث تغییر یا اصلاح قوانین بشه و مثل موارد بیشمار مشابه به کمک رسانهها و فضای بحث یه اتفاق ساده/جنجالی وسط نمیمونه و در انتها کمک میکنه به اصلاح روند موجود.
حالا برگردیم به هزاران نمونه مشابه داخلی. چرا اتفاقات این سبکی هیچوقت منجر به اصلاح نمیشه. چرا سالیان ساله که درگیری و فحاشی تماشاگرها وجود داره و بهجز نکوهش نود و اهالی ورزش به جایی نرسیده. از طرفی (و برای من مهمتر و فارغ از درستی قضیه) حمایت مردان تنیسور از ویلیامز خیلی باارزشه. چرا در نمونههای مشابه داخلی (مثلا محرومیت زنان از آوازخوانی یا اجرای موسیقی یا بازیهای ورزشی) مردان ما خاموشند؟ چرا حاضر نیستیم کمی از داشتههامون بگذریم و پای حق طبیعی زنان بایستیم؟ چرا مهمترین گروههای موسیقی مشهور ما مساله رو تقلیل میدن به انتشار چند کلیپ و یه پست اینستاگرامی و ازون بدتر رسانههایی که همیشه حرف از اصلاح گامبهگام میزنند و هیچ وقت حرکتی شکل نمیگیره.
اینا سوالاتی بود که ذهنم رو مشغول کرده بود و تا حدی از جوابهاش آگاهم البته.
پ.ن: نکته فرعی ماجرا هم مظلومیت داوران در این قضیه است.تماشاگران تمام مدت تصمیمات داور رو هو میکردند (در حالیکه خیلیها میگن تصمیماتش سختگیرانه ولی درست بوده) و از طرفی داورها نمیتونند مصاحبه کنند (بدون اجازه). تو خیلی موارد اشتباه آدمهای ستاره یا معروفتر توسط مردم مورد حمایت قرار میگیرند (حتی اگر مقصر باشند) و آدمهای خوب و منصف مورد شماتت قرار میگیرند چون در جایگاهی خنثی قرار دارند. این آدمهای خنثی و در سایه ولی باانصاف و کاردرست رو همیشه تحسین میکنم.